Rusland heeft zijn paradigma veranderd van realisme naar de theorie van een multipolaire wereld, heeft het liberalisme in al zijn vormen rechtstreeks verworpen en heeft de moderne westerse beschaving rechtstreeks uitgedaagd, door haar openlijk het recht te ontzeggen om universeel te zijn.
Bu Ukrayna ile bir savaş değil. Bu, bütünsel bir gezegen fenomeni olarak küreselleşmeyle bir yüzleşmedir. Jeopolitik ve ideolojik olmak üzere her düzeyde bir yüzleşmedir.
Rus milliyetçi entelektüellerin yeni internet sitesi zavtra.ru'daki son yazısında Aleksandr Dugin, Rusya'nın Ukrayna üzerindeki niyetlerini tüm çıplaklığıyla açıkladı. Dugin'i göre artık Ukrayna Doğu Slav Birliği'nden ayrılamayacak.... Batının B planı terörizm... Afganistan'dan ABD'nin ayrılması Taliban'ı güçlendirip bize güneyden saldırtmak için!..
«ایران در تئوری اروآسیا نقش کلیدی را ایفا میکند که جهان را دنیایی چند قطبی میبیند. پس از انقالب اسلامی و موضع استراتزیک این کشور، ایران در داخل معادلهای قرار گرفت که درصدد ایجاد فضای مستقل اروآسیایی است. اگر درگذشته بین روسیه و ایران درگیری وجود داشته است و آنها تلاش کردند تا مشکل خود را از طریق جنگ حل نمایند اما امروز فقط به راه حل مسالمت آمیز و استراتژیک برای حل مشکلاتشان با یکدیگر میاندیشند. منظورم این است که امروز تهران و مسکو در حال حل مشکلاتی هستند که در گذشته حتی از طریق جنگ نتوانستند حل نمایند. ما منافع استراتژیک مشترک داریم. این مسئله با همکاری استراتژیک قابل درک است نه صرف ادغام و یکپارچه شدن. ایران در درون مدل اتحاد اروآسیایی تلقی نمیشود زیرا فقط جمهوریهای شوروی سابق دردرون آن قراردارند. ایران تمدن خاص خود را دارد و کشوری مستقل و قدرتمند است که باید مورد احترام قرار گیرد. اما این همکاری باید حفظ شود. ما نباید به ادغام ویکپارچگی با ایران بیاندیشیم چرا که ایران در درون مدل ما نمیگنجد اما در جهان چند قطبی در کنار و یار روسیه است. منافع استراتژیک ما و ایران در آسیای مرکزی و به طور کلی در منطقه، مشترکات زیادی دارند. ازاینرو ایران نقش محوری در مدل چند قطبی اروآسیایی دارد. در این مدل تهران نزدیک ترین هم پیمان مسکو است. البت هبر طبق این الگو باید با ترکیه و چین و هند هم همکاری داشت.»