ائتلاف انقلاب جهانی (برنامه، اصول، استراتژی)

ائتلاف انقلاب جهانی

(برنامه، اصول، استراتژی)

ناراضی در سراسر جهان، متحد شوید!
 
قسمت 1 
وضعیت پایان
 
1. ما در پایان چرخه تاریخی زندگی می کنند. تمام مراحل که تشکیل جریان تاریخ را به بن بست منطقی آمده است.
است. پایان سرمایه داری است. توسعه سرمایه داری به حد طبیعی خود رسیده است. تنها یک راه وجود دارد از چپ به نظام اقتصادی جهان - به سقوط بر خود. بر اساس یک افزایش تدریجی صرفا از موسسات مالی، بانک ها، و پس از آن پیچیده تر و پیچیده تر ساختار سهام، سیستم سرمایه داری مدرن به طور کامل از واقعیت طلاق تبدیل شده است، از تعادل عرضه و تقاضا، از نسبت تولید و مصرف، از ارتباط با زندگی واقعی. همه ثروت جهان است در دست الیگارشی مالی در جهان با دستکاری پیچیده از اهرام ساخته مالی متمرکز شده است. این الیگارشی به ارزش نه تنها کار، اما همچنین سرمایه به اصول بازار، امن از طریق اجاره مالی متصل می شده است. تمام نیروهای اقتصادی دیگر در اسارت به این نخبگان غیرشخصی ultraliberal فراملی هستند. صرف نظر از اینکه چگونه ما در مورد سرمایه داری احساس، روشن است در حال حاضر، آن است که نه تنها از طریق یکی دیگر از بحران، که کل سیستم می ایستد در آستانه فروپاشی کل.
مهم نیست که چگونه الیگارشی جهانی تلاش می کند به پنهان سقوط مداوم از توده ها از جمعیت جهان، بیشتر و بیشتر مردم، شروع به مشکوک است که این است اجتناب ناپذیر، و که بحران جهانی مالی، ناشی از سقوط بازار وام مسکن ایالات متحده و عمده بانک ها تنها آغاز یک فاجعه جهانی است.
این فاجعه را می توان با تاخیر، اما می توان آن را مانع و یا اجتناب شود. اقتصاد جهان، را در قالب که در آن در حال حاضر عمل محکوم است.
ب. پایان منابع. در وضعیت فعلی جمعیتی، مصرف را به حساب رشد ثابت جمعیت جهان، به خصوص در کشورهای جهان سوم، بشریت "شده است نزدیک به اگزوز منابع طبیعی زمین را، لازم نه تنها به حفظ سطح مصرف کنونی می آیند، اما برای بقای صرف در سطح حداقل است. ما به سرعت در حال نزدیک شدن به محدوده به رشد، و گرسنگی جهانی، محرومیت، و بیماری های همه گیر تبدیل خواهد شد هنجار جدید. ما بیش از ظرفیت حمل برای زمین است. از این رو، ما با فاجعه قریب الوقوع جمعیتی است. مردم بیشتر است که متولد می شوند، بیشتر رنج می برند نهایی خواهد بود. این معضل هیچ راه حل ساده ای دارد. اما وانمود کنیم که آن وجود ندارد به راه رفتن کور را به بدترین سناریو مورد خودکشی جمعی جهانی به عنوان یک گونه در دست ما از سیستم خود و رشد اقتصادی است.
ج. در پایان از جامعه است. تحت تاثیر ارزش های غربی و آمریکایی اتمیزه جوامع با یکدیگر توسط هر اوراق قرضه متصل است، در نوسان کامل است. بین المللی بودن و بادیه نشینی جدید تبدیل شده است رایج ترین شیوه زندگی، به خصوص برای نسل جوان است. این همراه با بی ثباتی اقتصادی و فاجعه زیست محیطی تحریک جریان مهاجرت بی سابقه ای، که، جوامع کل ها را از بین میبرد.
روابط فرهنگی، ملی و مذهبی شکسته، قراردادهای اجتماعی شکسته، و اتصالات آلی هستند قطع شده است. ما در جهان از جمعیت تنهایی زندگی می کنند، جوامع مرکب از اتم یا ذرات ریز کردن توسط فرقه فردگرایی است. تنهایی جهان وطنی به هنجار می شود، و هویت فرهنگی implodes. جوامع با بادیه نشینی و سردی از وب سایت دیجیتال، که انحلال تعاونی های تاریخی آلی جایگزین شده است. در فرهنگ عین حال، زبان، اخلاق، سنت ها، ارزش ها و خانواده به عنوان یک نهاد ناپدید می شوند.
د. در پایان از فرد است. بخش فرد را به اجزای آن، روند غالب می شود. هویت بشر در سراسر شبکه های مجازی، افراد آنلاین، و ضربه به جدایی هستند، تبدیل به یک بازی از عناصر آشفته است. تناقض زمانی که یکی را رها تمامیت خود، او را در اعطای آزادی های بیشتر شده است، اما در هزینه از کسی، چه کسی بهتر می تواند با استفاده از آنها. فرهنگ پست مدرن مجبور صادرات مردم را به دنیای مجازی از صفحات مسطح و حذف آنها را از واقعیت گرفته شده توسط جریان توهم ماهرانه سازمان یافته و هوشمندانه دستکاری. این فرایندها توسط الیگارشی جهانی، که به دنبال ایجاد توده های مردم جهان راضی، کنترل و برنامه ریزی اداره می شود. پیش از این هرگز تا فردگرایی شده است جلال بسیار، در عین حال در همان زمان، قبل از مردم در سراسر جهان بوده است مشابه به یکدیگر در رفتار خود، عادات، ظاهر، تکنیک ها و سلیقه هرگز. در تعقیب فردی بشریت حقوق بشر خود را از دست داده است. به زودی مرد خواهد شد با posthuman جایگزین: یک جهش، شبیه سازی شده، سیستم عامل Android است.
E. در پایان از ملت ها و اقوام. جهانی شدن و حکومت جهانی دخالت در امور داخلی کشورهای مستقل، پاک کردن آنها را یک به یک، و سیستماتیک از بین بردن هویت ملی، الیگارشی جهانی به دنبال سرنگونی همه موانع ملی، که ممکن است مانع از حضور همه جا حاضر آن. شرکت های بزرگ چند ملیتی، منافع خود را بالاتر از منافع ملی و ادارات دولتی، که منجر به وابستگی به سیستم های خارجی و از دست دادن استقلال به وابستگی متقابل قرار داده است. سیستم بین المللی ایالات متحده است و توسط ساختار الیگارشی مالی جهانی جایگزین جایگزین کرد. کشورهای غربی و انحصار هسته ای از این حکومت جهانی را تشکیل می دهند، و پس از آن به تدریج استفاده از نخبگان اقتصادی و سیاسی از کشورهای غیر غربی است. بنابراین نخبگان ملی سابق تبدیل به شریک فرآیندهای جهانی شدن، خیانت به منافع ایالات متحده و شهروندان خود، تشکیل یک کلاس جهانی و فراملی است که بیشتر در مشترک با یکدیگر نسبت به هموطنان سابق خود است.
F. در پایان از دانش است. رسانه های جمعی جهانی ایجاد یک سیستم از دروغ مجموع، سازمان یافته مطابق با منافع الیگارشی جهانی است. که توسط رسانه های جهانی به منزله «واقعیت» گزارش شده است. کلمه از املاک و چهارم جهانی "حقیقت" بدیهی است، در غیر این صورت به عنوان "عقل متعارف" شناخته می شود می شود. نمایش ها جایگزین، ممکن است در interstices از شبکه های ارتباطی جهانی منتشر شود، اما به حاشیه محکوم، به دلیل حمایت مالی فقط برای کسانی که خوردها، که در خدمت منافع الیگارشی جهانی، سرمایه به عنوان مثال ارائه شده است. هنگامی که نظرات انتقادی عبور از آستانه و تبدیل شدن به یک تهدید برای سیستم، ابزار کلاسیک سرکوب بر فشار مالی، کتمان حقیقت، دشمن سازی، قانونی و آزار و اذیت فیزیکی نامیده می شود. در چنین جامعهای، کل سیستم از دانش هدف از اعتدال این نخبگان جهانی رسانه فراملی می شود.
گرم. پایان پیشرفت. در طول قرن گذشته، بشریت توسط ایمان در پیشرفت زندگی و امید برای آینده ای بهتر است. وعده از این در توسعه از روش های پوزیتیویستی، انباشت دانش و اکتشاف، نوآوری علمی، و درک تکامل انسان و عدالت اجتماعی دیده می شد. پیشرفت تضمین شده و بدیهی به نظر می رسید. در قرن 21st، این باور تنها ساده لوحانه، که به عمد به نوبه خود چشم خود را به واقعیت در ازای پاداش امتیاز مادی و صلح از ذهن به اشتراک گذاشته شده است. اما این اعتقاد به پیشرفت خود را رد کرده است. هر دو انسان و جهان در حال گرفتن بهتر نیست، اما در مقابل، به سرعت در حال انحطاط، و یا، حداقل، فقط به عنوان بی رحمانه، بدبینانه و غیر منصفانه به عنوان افراد باقی می ماند. کشف این واقعیت منجر به فروپاشی جهان بینی انسانی است. فقط کور آگاهانه را انتخاب کنید تا ببینید که تحت استانداردهای دوگانه در جهان غرب، تحت شعار جاذب در مورد حقوق بشر و آزادی، دروغ خودخواهانه به استعمار و کنترل است. پیشرفت نه تنها تضمین نمی، اما بعید به نظر می رسد. اگر کارها همچنان به توسعه آنها، بدبینانه ترین پیش آگهی آخرالزمانی، فاجعه بار است، و از آینده آمده است می شود.
2. به طور کلی، ما در برخورد با پایان یک چرخه عظیم تاریخی، که پایه پارامترهای خسته و ناراحت، که در ارتباط انتظارات پاک می شوند و یا فریب بود.
پایان جهان به سادگی نمی آمد، آن را در برابر چشمان ما آشکار می شود. ما هر دو ناظران و شرکت کنندگان در این روند است. آیا در پایان تمدن مدرن و یا در پایان از مردم آن را نوید بخش؟ هیچ کس نمی تواند پیش بینی، به صورت خاص. اما ابعاد فاجعه است از جمله که ما نه می تواند رد که تلاطم مرگ دردناک جهانی غرب، محور جهان خواهد ما را به پرتگاه با آن بکشید، این وضعیت می شود حتی بیشتر چشمگیر توسط این واقعیت است که تحت موجود در نهادهای موجود حکومت جهانی و امور مالی بین المللی است که توسط آن الیگارشی فراملی که دیکته جهان، این فرآیندهای فاجعه بار نیست می تواند ادامه به صورت عادی به عنوان آستانه تا به شده است رسیده، و نه سوق اینرسی خود خود را می تواند آنها را متوقف، و نه می توانند در این دوره می شود به عنوان نرخ تغییر گرایش عمده برای مانور ناگهانی برای تغییر مسیر را اجازه نمی دهد.
3. وضعیت فعلی غیر قابل تحمل است، نه تنها آن را به عنوان، اما جایی که از آن می گذرد. - فاجعه، فردا - خودکشی به گونه گسترده است. انسان به صورت آینده خود را به سرقت رفته است. اما انسان از حیوانات متفاوت است با داشتن یک افق تاریخی است. حتی اگر در یک لحظه تمام ضرورت از وضعیت احساس نمی کند، دانش گذشته و پیش بینی آینده تولید، بازتولید هر دو خوش بینانه و دیدگاه های شوم - تخیلی و dystopian. دیدن مسیر ما را در گذشته بر سر شانه ما راه می رفت، و به دنبال کردن مسیر پیش رو، ما نمی توانیم به بد قضاوت کردن یا شکست توجه کنید که مسیر ما در آن هستیم منجر به عذاب ما. تنها کسانی هستند که از اندیشه تاریخی، به وجود به عنوان مصرف کنندگان کاهش می یابد توسط یک جریان همیشه تهاجمی، تبلیغات، سرگرمی بی فکر، و دروغ، و کسی که از آموزش و پرورش و فرهنگ قطع محروم، می تواند ترسناک از وضعیت واقعی را نادیده گرفت. فقط حیوان یا مصرف مکانیزم - posthuman، می تواند جهان را به فاجعه تبدیل شده است به رسمیت نمی شناسد.
 
4. کسانی که ذخیره شده است که حداقل یک دانه از عقل مستقل و آزاد نمی تواند کمک کند اما تعجب: چه دلیلی برای وضعیت موجود است؟ ریشه ها و عوامل این فاجعه چه کسانی هستند؟ اکنون مشخص شده که علت است، تمدن غرب - توسعه فن آوری آن، فردگرایی، دستیابی به آزادی در هر گونه هزینه، ماتریالیسم، تقلیل گرایی اقتصادی، خودپرستی، طلسم برای پول - است که، اساسا کل ایدئولوژی بورژوا سرمایه داری لیبرال است. علت نیز در اعتقاد نژادپرستانه جوامع غربی نهفته است که ارزش ها و اعتقادات خود را جهانی هستند، یعنی بهترین و واجب برای بقیه بشریت است. موجب پویایی، باز امکان اومانیسم، منطقه را از آزادی، وضعیت مواد بهبود یافته برای برخی، و باز از دیدگاههای جدید و بیگانه - - اگر در ابتدا شور و نتایج مثبت داد و پس از رسیدن به حد آن همان روند آغاز شد تولید نتایج مخالف: روش از یک ابزار به اصل خود کافی است (چشم انداز شورش دستگاه) تبدیل شده، فردگرایی انجام به افراط در حال از طبیعت خود یکی از محروم، آزادی از دست دادن موضوع آن، بت پرستی از مواد که منجر به معنوی تخریب، جامعه خودپرستی، قدرت مطلق پول بهره برداری از نیروی کار و exorcising روحیه کارآفرینی سرمایه داری و ایدئولوژی لیبرال از بین بردن هر شکلی از همبستگی اجتماعی، فرهنگی و یا مذهبی نابود شده است. در غرب در این دوره از منطق توسعه تاریخی خود را بزرگ شد، اما در سایر نقاط جهان، همان اصول نیروی اعمال شده توسط شیوه های استعماری و امپریالیستی، بدون در نظر گرفتن ویژگی های فرهنگ های محلی است. غرب، که در این مسیر در دوران مدرن را آغاز کرده است، خود را به پایان اسفناک نه تنها به ارمغان آورد، بلکه باعث آسیب های جبران ناپذیری را به همه ملت های دیگر بر روی زمین است، جهانی نیست، به معنای واقعی کلمه، اما آن و البته فاجعه بار آن جهانی و جهانی، مانند آن است که دیگر نمی توان برای جدا کردن و یا جداسازی خود از آن ساخته شده است. تنها تغییر ممکن است برای ریشه کن، ریشه و شاخه، کل سیستم و پارادایم است. و با وجود این واقعیت که در جوامع غیر غربی، وضعیت تا حدودی متفاوت است، به سادگی نادیده گرفتن چالش غرب می تواند هر چیزی را تغییر نمی دهد. ریشه های بد بیش از حد عمیق است. آنها باید به وضوح درک، درک، شناسایی، و در کانون توجه قرار داده است. یکی می تواند عواقب مبارزه بدون درک علل نیست.
5. به عنوان علل وضعیت فاجعه بار کنونی وجود دارد، به همین ترتیب، کسانی هستند که منافع بستگی به وضع موجود وجود دارد - که آن را می خواهم به گذشته، سود حاصل از آن، مسئول آن هستند، حمایت، تقویت، محافظت و حفاظت از آن، به عنوان و همچنین آن را از تغییر مسیر خود را منطقی و به کارگیری جلوگیری می کند. این جهانی الیگارشیک کلاس های چند ملیتی، که شامل سیاسی، مالی، اقتصادی، نظامی، استراتژیک هسته ای از نخبگان در جهان است (غربی)، شبکه گسترده ای از روشنفکران در خدمت آن، و مدیران و رسانه مغول که تشکیل می دهند همراهان وفادار از globalists است. عکسبرداری با یکدیگر، الیگارشی جهانی و ملازمان آن طبقه حاکم جهانی شدن است. این شامل رهبران سیاسی ایالات متحده، غول های مالی و اقتصادی، و عوامل جهانی شدن که در خدمت آنها و آرایش شبکه های غول پیکر سیاره ای که در آن منابع اختصاص داده شده به کسانی که وفادار به دوره اصلی جهانی شدن هستند، و همچنین به عنوان جریان دستکاری اطلاعات، لابی های سیاسی، فرهنگی، فکری و ایدئولوژیک، جمع آوری داده ها، نفوذ به ساختار آن کشورها که هنوز به طور کامل از حاکمیت خود، و همچنین به عنوان فساد آشکار، رشوه خواری، نفوذ، اذیت و آزار ناخواسته، و غیره محروم این شبکه جهانگرا متشکل از سطوح مختلف، از جمله ماموریت های سیاسی و دیپلماتیک، و همچنین شرکت های چند ملیتی و مدیریت آنها، شبکه های رسانه ای، تجارت و صنعت در ساختار جهانی، سازمان های غیر دولتی و بودجه، و به همین ترتیب است. فاجعه، که در آن همه ما خودمان را پیدا کنید، و که در حال آمدن است به اوج خود، دارای یک ماهیت انسان ساخته شده است - نیروهای که در حفظ وضع موجود علاقه مند وجود دارد. کسانی هستند که معماران و مدیران بیش از حد خودمدار جهانی سرمایه داری جهان است. آنها مسئول همه چیز است. الیگارشی جهانی و شبکه های خود را از عوامل ریشه شر است. شیطان را به در کلاس جهانی سیاسی تجسم یافته در شخصیت است. جهان به عنوان آن است، چرا که کسی که می خواهد آن را به مانند این باشد، قرار می دهد و تلاش زیادی را به ساخت آن را تا. این اراده در اصل از شر تاریخی است. اما اگر این موضوع درست است، و کسی که مسئول وضعیت کنونی است، سپس اپوزیسیون و مخالفت با وضع موجود به دست آوردن مخاطب خود را دارد. الیگارشی جهانی دشمن از همه مردم می شود. اما حضور دشمن شناسایی فراهم می کند فرصتی برای آنها را شکست، فرصتی برای رستگاری، و برای غلبه بر این فاجعه است.
 
قسمت 2. تصویری از جهان طبیعی
 
 
به ما گفته است (هیپنوتیزم و تبلیغ)، که "نمی تواند" راه دیگری (از آن است که در حال حاضر). یا که هر جایگزین خواهد بود "حتی بدتر". این لحن آشنا که "دموکراسی معایب بسیاری دارد، اما همه رژیمهای سیاسی دیگر بسیار بدتر است، که بهتر است با آنچه در حال حاضر است را تحمل" است. این دروغ و تبلیغات سیاسی است. جهانی که ما در آن زندگی می کنند، غیر قابل قبول است، غیر قابل تحمل است، که منجر به مرگ اجتناب ناپذیر است، و پیدا کردن یک جایگزین برای آن است که شرط بقا است. اگر ما وضع موجود را سرنگون کند، این دوره از توسعه تمدن را تغییر نمی دهد، آیا از قدرت محروم نیست و نابود الیگارشی جهانی به عنوان یک سیستم و به عنوان نیروهای خاص، گروه ها، نهادها، شرکت ها و حتی افراد، ما خواهید تبدیل شدن به نه تنها قربانیان، اما همچنین همدستی پایان قریب الوقوع است. این ادعا که "همه چیز خیلی بد است"، که "قبل از آن بدتر شد،" که "به نوعی همه چیز را خواهد بهتر" و غیره است که به صورت عمدی از نظر، هیپنوتیزم، در نظر گرفته شده به ارامش آگاهی، آزاد، مستقل و تجزیه و تحلیل هوشیار باقی می ماند است. الیگارشی جهانی نمی توانیم اجازه دهیم lieges از نخبگان جهانی به جرات به فکر می کنم به طور مستقل و به تنهایی، بدون اشاره به استانداردهای مخفیانه و محرمانه تحمیل خود. این نخبگان عمل می کند نه به طور مستقیم، به عنوان در رژیم های توتالیتر گذشته، اما ماهرانه، خائنانه، تولید عقاید مذهبی خود را برای اعطا، و حتی به عنوان یک انتخاب آزاد هر فرد است. اما کرامت انسانی شامل توانایی را انتخاب کنید را انتخاب کنید و به طور خاص بین گفت: "بله" یا "نه" را به وضعیت کنونی است. هیچ چیز و هرگز تحت هیچ شرایطی به طور خودکار نمی تواند باعث انسانی "بله". "نه" می توان گفت به همه چیز، در هر زمان و تحت هر شرایطی. انکار این حق، نخبگان جهانی را انکار می کند ما را به کرامت انسانی است. این بدان معناست که، با آن مخالف بشریت نه تنها، اما انسانی، طبیعت انسان است. و این به تنهایی به ما می دهد حق را به شورش بر علیه آن، به ریشه ای می گویند "نه" به آن و دولت تمام امور، به رد پیشنهاد خود را، از خواب بیدار از هیپنوتیزم خود، به تصویب یکی دیگر از جهان، یکی دیگر از راه، به منظور های مختلف ، سیستم های مختلف، در حال حاضر متفاوت و آینده. دنیایی که ما را احاطه کرده است، غیر قابل قبول است. از تمام نقاط از نظر این بد است. این ناعادلانه است، فاجعه، غیر قابل اعتماد، دروغ گفتن، آن است که آزاد نیست. باید آن را خرد و نابود شده است. ما نیاز به یک جهان متفاوت است. و بدتر از آن، به عنوان الیگارشی جهانی و کارمندان وفادار خود را بترساند با ما، اما آن بهتر خواهد بود و salvatory.
چه در این صورت، جهان درست، نظم جهانی مورد نظر است؟ پلت فرم استاندارد که از آن ما، برآورد موجود به عنوان یک آسیب شناسی چیست؟ تصویری از جهان طبیعی، نیروهای مختلف، پری passu ناسازگار با وضعیت فعلی ممکن است بسیار متفاوت است. و اگر شما را به جزئیات از گزینه های پروژه های حفر، مجادلات ناچار خواهد شد در اردوگاه طرفداران از گزینه های جهانی بوجود می آیند، وحدت خود را متزلزل می شود، اراده خود را به مقاومت در برابر فلج خواهد شد، رقابت از پروژه تثبیت نیروها، که تضعیف لازم برای مقاومت در برابر. بنابراین، جهان طبیعی، جهان بهتر، باید با نهایت احتیاط صحبت کرد. با این حال، برخی از اصول کاملا واضح و معیار است که به سختی می تواند توسط هر کسی در ذهن حق سوال وجود دارد. بیایید سعی کنید آنها را پیدا کنید.
یک مدل اقتصادی مورد نیاز است، یک جایگزین برای سیستم امروز موجود سرمایه داری مالی سوداگرانه است. می تواند به عنوان جایگزین واقعی در سرمایه داری صنعتی دیده می شود، در اقتصاد اسلامی، در سوسیالیسم، به طوری که در پروژه های زیست محیطی، به بخش تولید واقعی، مرتبط تا در جستجو به طور کامل از مکانیزم جدید اقتصادی، از جمله اشکال جدیدی از انرژی، سازمان کار و غیره عادی اقتصاد خواهد بود که یکی از آنها، که امروزه وجود دارد.
در منابع فقیر مشکل توزیع باید بر اساس مشترک به طرح انسان تمام حل شود، نه بر اساس مبارزه نفسانی برای کنترل آن. جنگ منابع - نظامی یا اقتصادی - باید به شدت سرکوب شده است. بشریت "را به مرگ تهدید شده است، و در مواجهه با این واقعیت، ما را به حرکت به نگرش های مختلف به این موضوع دموکراتیک و منابع است. در این بازی نمی تواند وجود داشته باشد برنده است. همه از دست خواهد داد. در جهان طبیعی، این تهدید باید توسط همه مردم جهان با یکدیگر، جداگانه پاسخ داده شده است.
نرمال و بهترین حالت را از وجود انسان تکه تکه شدن و تلفات را به افراد اتمی نیست، بلکه حفظ ساختارهای اجتماعی جمعی، حفظ انتقال فرهنگ، دانش، زبان، شیوه، باورها. انسان یک موجود اجتماعی است، به همین دلیل است که فردگرایی لیبرال مخرب و کیفری است. ما باید جامعه بشری را در هر هزینه صرفه جویی کنید. از این شرح زیر است که جهت گیری اجتماعی باید بیش از یکی از لیبرال فردی وجود دارد.
خانواده، کار، نهادهای دولتی، حق - در یک جامعه بود که به اتفاق یکی باید حفظ کرامت گونه خود، هویت خود را، ذات او، تمامیت خود را، و همچنین به عنوان ساختار، که بدون آن شخصیت او نمی تواند توسعه و رفع برای شرکت در سرنوشت خود را، و غیره روند منجر به پراکندگی مردم و به جایگزینی آن با سایر انواع بشر جهانی، باید متوقف شود و تبدیل به دور است. انسان چیزی است که باید حفظ شود، و حتی دوباره است.
جامعه طبیعی است که یکی از آنها، که در آن مردم، سازمان ملل و ایالات متحده به عنوان اشکال سنتی از جامعه انسانی، به عنوان اشکال ایجاد شده، ایجاد شده توسط تاریخ و سنت ذخیره می شود. آنها می تواند تغییر و یا تبدیل، اما آنها باید لغو و یا به زور با یکدیگر ادغام شدند را در یک قابلمه ذوب جهانی است. تنوع از مردم و ملل گنج تاریخی بشر است. لغو آن ما را به لغو تاریخ آمده، برای پایان دادن به ازدواج در جمع، آزادی و ثروت فرهنگی است. فرایند جهانی شدن، باید فورا قطع شده است.
جامعه طبیعی است امکان گرفتن دانش، انتقال دانش، توانایی باز برای نفوذ کردن در جهان، وجود، انسان را بر اساس سنت، تجربه ها، اکتشاف ها، نوآوری ها و جستجوی رایگان. حوزه از دانش باید میدان از مراسم مجلل مجازی، هیپنوتیزم رسانه های جمعی و یا یک فضا برای دستکاری آگاهی در مقیاس جهانی است. جانشین انبوه رسانه ها و استراتژی های مجازی که واقعیت جایگزین باید به هوشیار خود بازتاب مبتنی بر منبع باز است، شهود، خلاقیت و تجربه reassigned. برای رسیدن به این هدف، لازم است برای درهم شکستن دیکتاتوری در حال حاضر از رسانه ها، برای شکستن انحصار نخبگان جهانی آگاهی جمعی برای کنترل.
جامعه عادی باید یک افق مثبت از آینده را در مقابل از خود داشته باشد. اما در همان زمان برای رسیدن به هدف در نظر گرفته شده، لازم است به رها کردن توهم که همه چیز را در خود در حال توسعه و یا، برعکس، این فرض که این فاجعه اجتناب ناپذیر است. نقطه ای از تاریخ بشر است که در آن باز است، آن را شامل یک جزء اراده انسان و توانایی برای اجرای آزادی خود را. این باعث می شود که منطقه در آینده از امکانات آن را نمی خواهد خود را نه بهتر و نه بدتر، می توان آن را از سوی مردم به عنوان مثل، و دیگر ایجاد شده است. همه بستگی به چیزی است که ما را انتخاب کنید و چه کار می کنیم. اگر ما را رد انتخاب و اراده ساخت و ساز، در آینده ممکن است در همه. یا آن را انسانی می باشد.
جامعه عادی باید متنوع و متکثر، polycentric. این باید امکانات زیادی باز، بسیاری از فرهنگ ها باشد. عادی آزاد است، مجبور گفت و گو است. هر جامعه ممکن است خود را به تعادل بین اجزای مادی و معنوی را انتخاب کنید. با این حال، به عنوان تاریخ را نشان می دهد، سلطه شدید از ماتریالیسم همواره به فاجعه منجر می شود. فراموشی در مورد بعد روحانی یکی از کشنده است و زهر الود به او است. تلو تلو خوردن در حال حاضر های تیز به ماتریالیسم اغراق آمیز باید به نوبه خود تیز به اصل معنوی افست شده است. و کاملا غیر قابل قبول سلطه پول بیش از همه ارزش های دیگر است. ارزش ها می تواند از هر نوع باشد، اما در هر جامعه ای عادی آنها باید در بالاترین سطح قرار داده نمی شود. در این معنا، هر جامعه ای که در آن نقش پول است که به عنوان بزرگ به عنوان در خودمان نیست، تعریف، طبیعی، عادلانه و قابل قبول از آن، که در آن زندگی می کنیم. چه کسی فکر می کند در غیر این صورت یا بیمار است، و یا یک عامل نفوذ الیگارشی جهانی است. عدالت و هماهنگی مهم تر از موفقیت شخصی و حرص و آز است. حرص و میل به منحصر به فرد بودن گناه توسط بسیاری از فرهنگ های انسانی در نظر گرفته، و یا حداقل یک ضعف است. و عدالت، نگرانی برای منافع مشترک، یکی از شایع ترین ارزش است. یک جامعه عادلانه است عادی تر از آن است که مبتنی بر خودخواهی. نظم جهان طبیعی است که یکی از آنها، که توازن قدرت، حق جوامع مختلف و فرهنگ ها راه خود را را به رسمیت می شناسد است. بعبارت دیگر این است که «هنجار» است. و این هنجار، حتی در شکل کلی ترین و تقریبی، اساسا با آن در تضاد، آنچه ما در اطراف ما است. وضع موجود طبیعی نیست، این است که آسیب شناسی است. هنگامی که هیپنوتیزم الیگارشی جهانی خرد است، همه چیز را به بازگشت به تمرکز.
3. در یک جامعه عادی ما نمی تواند انجام دهد بدون قدرت به طور کلی است. در یک یا شکل دیگری بود، است و خواهد بود. این است که در حال حاضر در جامعه جهانی که امروز وجود دارد. این قدرت به آن تعلق دارد به یک الیگارشی جهانی است که حجاب آن را تنها تحت لوای "دموکراسی" و "همدستی"، "پراکندگی مراکز تصمیم گیری" است.
الیگارشی جهانی قدرت در هر حس خود باقی می ماند، اما مستقیم نیست، بلکه غیر مستقیم می شود، عمل می کند و اجبار مستقیم نیست، اما با کنترل دقیق و ظریف است. درشت آن است که کمتر از دیگر اشکال قدرت است، اما خائنانه، فریبکارانه و اب زیر کاه، و نه کمتر، وحشیانه و توتالیتر است. گاهی اوقات آن را می گیرد به شکل متناقض توتالیتر آنارشیسم، دادن آزادی کامل به توده ها، اما تنها در حالی که حفظ کنترل کاملی بر روی محتوای این آزادی و پارامترهای آن است. شما می توانید همه چیز را انجام دهد، اما تنها در مطابق با قوانین تاسیس. یک قانون توسط الیگارشی جهانی دیکته شده است. در یک جامعه عادی، قدرت نباید متعلق به ناشناس نخبگان سیاسی و مالی است، که به طور پیوسته به مرگ آن منجر بشریت است، اما به بهترین آنهایی که - قوی ترین، باهوش ترین، معنوی ترین و عادلانه، قهرمانان و حکیمان، اما نه به شبکه جهانی مقامات فاسد، دروغگو و غاصب است. قدرت همیشه شامل طرح ریزی، از خواست های متعدد به عنوان مثال تنها. سازند از این مثال باید در ادامه با توجه به تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، و گاهی اوقات سنت های دینی هر جامعه خاص. فرمول کلی قدرت مطلوب وجود ندارد. دموکراسی در یک جامعه کار می کند و شکست در دیگری است. سلطنت رخ می دهد تیتانیم هماهنگ باشد، و ممکن است به استبداد دوباره متولد شده است. مدیریت جمعی فراهم می کند هر دو نتایج مثبت و منفی می باشد. هیچ دستور العمل همگانی، مناسب برای همه وجود دارد. اما هر قدرت (و حتی از آن فاقد) بهتر است از آن یکی، که امروزه وجود دارد و تصرف کنترل بر بشریت جهانی است.
4. استاندارد می آید از یک تاریخ خاص از یک جامعه خاص انسان است. و نباید دیگر. بدست آوردن هنجار، نمونه، ایده آل، جوامع قانون و مردم از طریق درد و رنج بسیاری از آزمایشات، خطاها، ارزیابی، آزمایش، آنها تخم این قانون برای قرن ها. و به همین دلیل است که هر جامعه خاص حق مسلم برای هنجار خاص خود را دارد. برای ارزش های خاص خود را دارد. هیچ کس از به کنار، حق دارد که به انتقاد از این هنجار را بر اساس خود را از جامعه تاریخی خود، متمایز از انواع دیگر است. اگر مردم و ملت ها را به همان شیوه توسعه، به عنوان همسایه خود را انجام می دهند، به این معنی نیست که آنها به سادگی نمی تواند انجام این کار، اما آنها در بطول نمی خواهید به، که آنها برآورد زمان تاریخی و مقیاس موفقیت و شکست با توجه به معیارهای دیگر. و این باید اعتراف یک بار و برای همه است، و هر گونه پیش داوری های استعماری و نژادپرستانه باید قاطعانه رد شود: اگر برخی از جامعه است شبیه به مال ما نیست، به این معنا نیست که آن بدتر است، عقب مانده یا بدوی، آن را فقط به مختلف، و غرابت آن - طبیعت آن است، که ما باید قسم خوردن. فقط چنین رویکردی طبیعی است. جهانی، غرب centrism و عام هستند که نیاز به آسیب شناسی عمیق ریشه کن کردن. به خصوص، آن است که از نظر پاتولوژیک و یا حتی جنایتکار است، اگر استانداردهای جهانی توسط نامشروع، نخبگان جهانی خود اعلام کرد، که قدرت سیاره غصب کرده بود تعریف شده است. به عنوان بسیاری از هنجارها وجود دارد، به عنوان بسیاری از جوامع وجود دارد، بعبارت دیگر این هنجار جهانی است، عدم وجود استاندارد یکسان برای همه، آزادی و حق انتخاب است.
 
 
قسمت 3. انقلاب ضروری است
 
 
1. علیه نظم موجود، درک شده به عنوان شر غیر قابل تحمل، به عنوان آسیب شناسی و وضعیت، که ناگزیر خواهد شد به فاجعه و منجر به مرگ بشریت، لازم است تا پیشنهاد جایگزین کمال ایده آل، استاندارد، پروژه که، که ندارد 'T وجود دارد در حال حاضر، اما آنچه که باید. اما الیگارشی جهانی نمی خواهد داد تا قدرت خود را خود را تحت هیچ شرایطی. این امر می تواند ساده و بی تکلف به فکر می کنم در غیر این صورت. از این رو، وظیفه این است که آن را از دست خود بیرون راندن، قدرت پیچاندن، آن را با توسل به زور است. این امر می تواند تنها تحت یک شرط انجام می شود: اگر همه نیروهای ناراضی به وضعیت فعلی با هم عمل خواهیم کرد. این اصل عمل پیوسته، یک پدیده منحصر به فرد از تاریخ اخیر تبدیل شده است، که جهانی شده است. الیگارشی جهانی مجموعه تسلط خود را بر روی سطح سیاره است. ماهیت جهانی خود کیفیت ثانویه نیست، بلکه نشان دهنده جوهر آن است. این الیگارشی جهانی حمله به تمام مردم، سازمان ملل، ایالات، فرهنگ ها، مذاهب و جوامع است. برخی از انواع، برخی از رژیم ها، هر اشیاء خاص انتخاب شده از حمله نیست. این نخبگان می آید به frontally و در مجموع، به دنبال به نوبه خود تمام مناطق کره زمین را در منطقه کنترل آن. اما در این زمینه ها در جوامع مختلف، فرهنگ های مختلف، مردم مختلف، مذاهب مختلف وجود دارد. و در عین حال آنها را به اصالت خود را از دست داده است نه به طور کامل. جهانی شدن مرگ به همه آنها است، و آنها هنوز هم می توانید آن را یا درک احساس از آن به طور مستقیم. اما در شرایط فعلی هیچ کشوری، به تنهایی، به اندازه کافی مقاومت موثر برای ارائه به یک الیگارشی جهانی مجبور. و حتی اگر شما ترکیب تلاش یک یا فرهنگ های دیگر، یا یک یا یک جامعه منطقه ای، که فراتر از مرزهای یک کشور، تمام نیروهای برابر نیستند. فقط اگر همه بشریت آگاهی از نیاز برای مخالفت رادیکال به جهانی تبدیل خواهد شد، ما فرصتی برای مبارزه موثر و پاداش داشته باشد. عمل پیوسته نیازی نیست که ما را به مبارزه برای آرمان های مشابه و یا در همبستگی با کسانی که در استاندارد، که به این فاجعه در حال حاضر و pathlogy جایگزین. این آرمان ها ممکن است متفاوت باشد، و حتی، تا حدی، درگیری، اما همه ما باید درک کنند که اگر ما قادر خواهد بود برای خفه کردن الیگارشی جهانی، همه از این پروژه ها (در هر آنچه که آنها هستند) باقی خواهد ماند تحقق نیافته، و خواهد مرد بیهوده. و اگر ما هوش به اندازه کافی، به، متانت و شجاعت در خودمان به عمل با هم در برابر الیگارشی جهانی در چارچوب همانجا اتحاد جهانی انقلاب، ما یک شانس و فرصت باز نه تنها به مبارزه در برابر، بلکه برای برنده شدن داشته باشد. تفاوت بین جوامع ما و normatives خود را تنها پس از سرنگونی الیگارشی جهانی ما مهم است. تا این لحظه تناقضات از پروژه ها تنها به دست اولیگارشی جهانی بازی کند، اقدام در اصل سن تمام امپراتوری - "تقسیم و حل". انقلاب جهانی دارای دو جنبه است: وحدت از آنچه که باید نابود شود، و تعدد از آنچه تصویب شود.
2. انقلاب قرن XXI، نمی تواند یک بازسازی ساده از انقلابات قرن نوزدهم یا XX است. انقلابات در اوایل گاهی اوقات به درستی ارزیابی نقص از سه رژیم، که در برابر آنها را به کارگردانی. اما چشم انداز تاریخی اجازه نمی دهد برای تحقق بخشیدن به ریشه های همه کاره ترین و عمیق از شر. به حملات بر ویژگی های واقعا پاتولوژیک اجتماعی و سیاسی راه اندازی و ناعادلانه، قدرت غصب بیگانه آمیخته عناصر جزئی و اتفاقی تاریخی و جامعه شناختی که چنین رد سخت سزاوار نیست. انقلابات در اوایل اغلب کودک را با آب آب و تاب منعکس، ضربه بد، چیزی آسیب دیده، آنچه بر خلاف انتظار، سزاوار حفاظت و مرمت. شر خالص در مراحل قبلی پنهان شده بود، پنهان، و گاهی اوقات این انقلابات خود به ارمغان آورد در چیزی از روح، از آن دستورالعمل ها و گرایش ها، که منجر امروز به مالی، رسانه ها و ظلم و ستم جهانی الیگارشی. علاوه بر این، انقلاب های قبلی عمدتا اغلب در شرایط محلی اقدام، و حتی وجود دارد، جایی که آنها که ادعا می شود جهانی، این مقیاس برخوردار نیست. فقط امروز شرایط آماده برای تبدیل شدن به یک انقلاب واقعا جهانی وجود دارد. از آنجا که سیستم، در برابر آن است که به کارگردانی، در حال حاضر در عمل (نه تنها در پروژه). یکی دیگر از ویژگی های انقلاب های قبلی این بود که آنها را به جلو روشن جایگزین مدل های اجتماعی و سیاسی، که بیشتر اغلب وانمود به جهانی. اگر ما در حال حاضر تکرار این مسیر، ما ناچار خواهد شد از انقلاب دفع آنهایی که، که روش استاندارد (از طریق منشور جامعه خود را، تاریخ خود، فرهنگ خود را) و کسانی که می خواهند آینده ای متفاوت را برای خود، از انقلابیون دیگر در برابر الیگارشی جهانی است. از آنجا، از انقلاب قرن XXI باید واقعا سیاره و جمع در اهداف نهایی آن است. همه ملت از زمین باید شورش علیه نظم جهانی موجود به طور مشترک و بارها، teamwise، اما به نام آرمان های مختلف و به تصویب هنجاری های مختلف در واقعیت است. برای آینده، ما باید آن را به عنوان یک دسته گل پیچیده ای از فرصت ها، تحقق که توسط سیستم جهانی در حال حاضر و الیگارشی جهانی مانع از تصور است. اگر ما از آن همه سرکوب نیست با هم به نام اهداف مختلف و افق های متفاوت، ما را و نه دسته گل، و نه هیچ آینده ای دیگر، و نه بیشتر در آینده نیست. اجازه دهید هر جامعه مبارزه برای طراحی خود را از آینده. انقلاب قرن XXI موفق خواهد بود و تنها در صورتی که در چارچوب آن همه ملتها در برابر دشمن مشترک به نام از اهداف مختلف مبارزه با.
3. کسانی که از عینک است که ما می بینیم امروز در به اصطلاح "انقلاب های رنگی" هیچ انقلابی واقعی را در خود دارند. آنها توسط الیگارشی جهانی سازماندهی شده، هستند و توسط شبکه های آن آماده شده و پشتیبانی می شود. "انقلاب های رنگی" تقریبا همیشه در برابر آن جوامع و یا کسانی که از رژیمهای سیاسی، که فعالانه یا منفعلانه مقاومت در برابر الیگارشی جهانی، منافع خود را به چالش می کشند، که سعی در نگه داشتن برخی از استقلال از سیاست، استراتژی، امور منطقه ای و اقتصاد است. بنابراین، "انقلاب های رنگی" رخ می دهد انتخابی، بر روی پایگاه شبکه های رسانه های جمعی مستقر نخبگان جهانگرا. این یک تقلید مسخره امیز از انقلاب و در خدمت اهداف ضد انقلابی است.
4. انقلاب های جدید باید به سرنگونی رادیکال الیگارشی جهانی بشود، برای از بین بردن نخبگان جهان، همه منظور از مسائل مرتبط با آن، و یا، و نه، اختلال کنترل از چیزهایی که به نابود کردن. الیگارشی جهان - از بین بردن عصب از شر، ما را از تاریخ ملت ها و جوامع از روح تبهکاران و جادوگران که شب هنگام از قبر بیرون آمده و خون اشخاص را میمکد انگلی آزاد است. فقط این می تواند باز کردن چشم انداز ساختن آینده جایگزین. انقلاب بسیار تعریف باید جهانی است. الیگارشی جهانی در حال حاضر در سراسر جهان پراکنده شده است. این است که در حال حاضر نه تنها در فرم از ساختار سلسله مراتبی با یک مرکز روشنی تعریف شده، هسته، اما در قالب یک شبکه پراکنده زمینه، در سراسر جهان توزیع شده است. مرکز تصمیم گیری است نه لزوما در همان محل است که در آن مراکز قابل مشاهده از مدیریت سیاسی و استراتژیک غرب دروغ - است که، در ایالات متحده آمریکا و مراکز دیگر از جهان غرب است. ویژگی نخبگان جهانی است که محل سکونت خود را همراه و مایع، و مرکز تصمیم گیری تلفن همراه و پراکنده است. بنابراین، بسیار دشوار است به اعتصاب در هسته از الیگارشی جهانی، تمرکز بر روی تثبیت قوی ارضی آن است. برای شکست این شر شبکه، لازم است تا حضور خود را به طور همزمان در نقاط مختلف از زمین ریشه کن. علاوه بر این، لازم است تا نفوذ در شبکه خود، برای ایجاد وحشت، سقوط، به جای ویروس ها و فرآیندهای مخرب است. کشتار شعاعی از الیگارشی جهانی نیاز از نیروهای انقلابی به کارشناسی کارشناسی ارشد روش های شبکه و برای بررسی پروتکل های شبکه جهانی خود است. بشریت باید دشمن را در خاک خود مبارزه کنند، چرا که امروزه از مساحت کل منطقه، و یا یکی دیگر از راه های کنترل شده توسط دشمن شد. بنابراین مبارزه برای تخریب از نخبگان جهانی، باید نه تنها رایج است، اما همچنین در بخش های مختلف جهان، البته نامتقارن هماهنگ شده است. علاوه بر این، انقلاب در مورد حاضر، شامل استراتژی جنگ چریکی در خاک اشغال شده توسط دشمن است. به خصوص، این بدان معنی است که نبرد را باید در فضای مجازی مستقر بیش از حد است. سایبر انقلاب و عمل از مبارزه رادیکال در فضای مجازی باید بخشی جدایی ناپذیر از انقلاب قرن XXI.
5. از تمام ایدئولوژی های مدرنیته بار به ارائه تاریخ، تنها یک جان سالم به در برد، مندرج در لیبرالیسم یا سرمایه داری لیبرال است. این است که دقیقا این است، که در آن ماتریس جهانبینی و ایدئولوژیکی از الیگارشی جهانی متمرکز است. این الیگارشی جهانی آشکارا یا مخفیانه لیبرال.
لیبرالیسم می کند عملکرد دوگانه است: از یک سو، آن را به عنوان یک کارت فلسفی برای تقویت خدمت می کند، حفظ و گسترش قدرت الیگارشی جهانی، است که، به عنوان راهنمای خود را به سیاست جهانی در حال انجام است، از سوی دیگر، آن را اجازه می دهد تا به جذب داوطلبان و همکاران از این نخبگان گرفتن گسترده، و همراهان خود را، در هر نقطه در جهان، پذیرش لیبرالیسم، شخصیت های مختلف - رهبران سیاسی، بوروکرات ها، صنعتگران، تجار، روشنفکران، جامعه علمی، جوانان، در هر کشوری به طور خودکار تولید محیطی که در آن کارکنان برای جهانی شدن این است که استخدام طریق شبکه های تنظیم شده، اطلاعات جمع آوری شده است، مراکز نفوذ سازمان یافته هستند، معامله و راه حل در جهت منافع شرکت های چند ملیتی لابی، استراتژیک عملیات های دیگر برای ایجاد سلطه جهانی الیگارشی جهانی انجام شده است.
به همین دلیل، تاثیر اصلی انقلاب باید در لیبرالها در تمام عبارات خود را - به عنوان نمایندگان ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی، فلسفی، فرهنگی، استراتژیک، جهت تکنولوژیکی. لیبرال ها پوسته، که تحت آن الیگارشی جهانی پنهان است. هر گونه حمله به لیبرالیسم و ​​لیبرال، یک فرصت بزرگ را تحت تاثیر قرار دهند نقاط حساس الیگارشی جهانی، ارگان های حیاتی آن است. کل مبارزه علیه لیبرالیسم و ​​لیبرال بردار ایدئولوژیک اصلی انقلاب جهانی است. انقلاب باید از شخصیت شدت ضد لیبرال باشد، چرا که دقیقا لیبرالیسم گره متمرکز از شر است. هر ایدئولوژی سیاسی دیگر را می توان به عنوان یک جایگزین ممکن است در نظر گرفته شده است، و هیچ محدودیتی وجود ندارد. تنها استثنا، لیبرالیسم، که باید نابود شود، خرد شده، سرنگون، منسوخ شده است.
 
قسمت 4. به سقوط از غرب:
ایالات متحده به عنوان یک کشور از شر مطلق
 
 
1. ریشه وضعیت کنونی نهفته در اعماق تاریخ غرب و اجتماعی و سیاسی، که در این بخش از جهان اتفاق می افتند. تاریخ اروپای غربی به رهبری جوامع خود را به این نقطه، زمانی که به تدریج فردگرایی، خردگرایی، ماتریالیسم، تقلیل شروع به تسلط، و سپس بر اساس آن سرمایه داری شکل گرفته است و بورژوازی پیروز شد. ایدئولوژی لیبرالیسم بیان نهایی سیستم بورژوایی تبدیل شد.
دقیقا این ایدئولوژیک، فلسفی، سیاسی و اقتصادی خط به وضعیت کنونی منجر شده است. در دوران مدرنیته، اروپا مهد تمدن مادی لیبرال، که آن را به مردم دیگر از زمین از طریق آن سیاست استعماری امپریالیستی تحمیل شد. نامه فجیع ترین اشکال اجبار استفاده می شود: به عنوان مثال در قرن شانزدهم اروپاییان دوباره نهاد برده داری، که متوقف به وجود هزار سال پیش تحت نفوذ اخلاق مسیحی است. اروپایی ها به این عمل منزجر کننده در لحظه تبدیل شده زمانی که غرب شروع به توسعه و تکمیل تئوری اومانیسم، تفکر آزاد و دموکراسی. برده داری، بنابراین، نوآوری سرمایه داری و نظم بورژوازی بود. سیستم بورژوائی در مستعمرات اروپایی نصب شده در برخی از آن بیان سازگار ترین و زنده ترین، آوردن مجموعه ای بورژوا دموکراتیک به یک پایان منطقی. ایالات متحده آمریکا، یک دولت استعماری بر اساس برده داری، فردگرایی، خودپرستی، تسلط پول و ملموس، تاجی از این تمدن بورژوایی غرب از دوران مدرن شد. به تدریج، از مستعمرات سابق اروپا مرکز مستقل از قدرت شد و در اواسط قرن XX مرکز تمام تمدن غربی تبدیل شد، به قطب نظام جهانی سرمایه داری است. پس از پایان اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده بدون بلوک سوسیالیستی متعادل خود باقی مانده بودند، تبدیل شدن به یک مرکز سیستم جهانی بورژوایی است. این نخبگان دقیقا همان آمریکایی که اکثرا از نزدیک با الیگارشی جهانی، عملا با آن شناخته شده ذوب شده است. و با وجودی که این الیگارشی جهانی گسترده تر از طبقه سیاسی آمریکا است، آن را نیز شامل الیگارشی اروپا و بخشی از نخبگان بورژوازی غربی از دیگر بخش های جهان، یعنی ایالات متحده به ستون فقرات نظم مدرن جهان جهانی تبدیل شد. قدرت نظامی آمریکا، یک عامل استراتژیک عمده ای در سیاست های جهانی، سیستم اقتصادی آمریکا است که یک مدل برای بقیه جهان، نظام رسانه های جمعی آمریکا در واقع همزمان با شبکه جهانی، کلیشه های فرهنگی آمریکا در سراسر جهان تقلید، تکنولوژی آمریکایی پیش از تمام تحولات تکنولوژیک. در چنین وضعیتی جمعیت از ایالات متحده به خودی خود نقش نقش گروگان منفعل، که توسط نخبگان جهانی کنترل می شود، با استفاده از ابزار از ملت آمریکا برای اجرای اهداف جهانی خود. ایالات متحده گولم غول پیکر، کنترل الیگارشی است. در ایالات متحده آمریکا مظهر روح چنین منظور از همه چیز، که به شمار فاجعه قریب الوقوع را در خود دارد، است که بیان بد، بی عدالتی، استثمار ظالمانه، بیگانگی و امپریالیسم استعماری است.
2. ایالات متحده و سیاست های خود را در سراسر جهان به یک معضل بزرگ و یک عامل اساسی در حفظ و تقویت نظم موجود از همه چیز است. روند فاجعه بار از زمان ما می آیند وجود دارد.
است. اقتصاد آمریکا در سلطه بخش مالی بر اساس، که به طور کامل جایگزین شایستگی از تولید، سرمایه داری صنعتی کلاسیک، نه به ذکر کشاورزی. اکثریت قریب به اتفاق شهروندان ایالات متحده در بخش خدمات عالی، این است که هیچ چیز در بتن تولید می کنند به کار گرفته شده است. انگلی مالی ایالات متحده به کل سیاره، زیرا دلار، چاپ بدون هیچگونه محدودیت از سیستم فدرال رزرو، رزرو ارز در مدل جهانی است. اقتصاد جهانی محور است و با این نسخهها کار برای ایالات متحده صرف نظر از اینکه آیا این اقتصاد موثر است یا نه.
ب. این نامه ایالات متحده به مصرف بزرگترین درصد از منابع ذخایر سرانه، آلوده کردن جو با زباله های سمی و میلیاردها تن باقی مانده است. منابع اگزوز ایالات متحده را از بقیه جهان و ایجاد (از طریق کنترل استراتژیک نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی بیش از تامین کنندگان) قیمت برای آن، که از آن منافع ایالات متحده است.
دقیقا این مدل از هژمونی جهانی ایالات متحده، ایجاد عدم تعادل در اقتصاد جهان، بی عدالتی و استثمار، با نزدیک شدن به فروپاشی منابع اجتناب ناپذیر است. این نامه، در توزیع منابع طبیعی ایالات متحده آمریکا تنها منافع ملی خود هدایت یافته اند، چه چیزی باعث پیش نیازها برای بلایای قریب الوقوع است.
ج. جامعه آمریکا بیشتر از هر جامعه غربی دیگر در راه اتمیزه، منفرد و اختلال در روابط اجتماعی رفته است. ساخته شده توسط مهاجران از کشورهای مختلف، جامعه آمریکا آغاز ابتدا از هویت فردی است. جدا از جمعی خاص، از ریشه های آن مدل، غرب اروپا را در خاک آمریکا در شرایط آزمایشگاهی کاملا متوجه اجازه داده شد. جامعه آمریکا نه تنها به تدریج به افراد متلاشی، اما آن را در اصل از آنها تشکیل شده است. که چرا اینجا فردگرایی رسیده treshold منطقی آن، و اجماعی (از جمله سوسیالیسم) میزان حداقل در مقایسه با سایر کشورهای غربی (نه به ذکر است در شرق) بود.
د. که دقیقا ایالات متحده آمریکا است که در آن فرآیند فردیت در رسیده است محدودیت های شدید است و از آن در جهت به منظور ایجاد انسان رفت. موفقیت دانشمندان آمریکایی در عرصه شبیه سازی، مهندسی ژنتیک و آزمایش در هیبریدهای در حال توسعه اجازه می دهد نشان می دهد که یک روز ما شاهد پدیده ظاهر پس از انسان.
E. جامعه آمریکا در درجه اول بر اساس مخلوطی از فرهنگ ها، ملت ها و گروه های قومی، در اصل از "دیگ ذوب" شد. فقدان روابط آلی قومی تخصص آن بودند. گسترش نفوذ خود در سراسر بقیه جهان، ایالات متحده نیز به ترویج این اصل جهان وطنی، و آن هنجار جهانی است. علاوه بر این، قانون ایالات متحده به عنوان نیروی اصلی، محروم یک کشور را یکی پس از دیگری از حق خود از حاکمیت ملی، مزاحم در سرزمین های دیگران، هر زمان که آن را متناسب با منافع خود است. چنین حمله به نیروهای مسلح ایالات متحده و دیگر کشورهای عضو ناتو بودند، پس از خط از سیاست آمریکا در صربستان، افغانستان، عراق، لیبی، و غیره دقیقا ایالات متحده است که نقش عمده ای در ترویج cosmopolitism و د sovereignization سازمان ملل و ایالات متحده است.
F. رسانه های جهان، که وجدان نهفته است ایجاد تصویر کاملا نادرست مجازی از جهان، در منافع الیگارشی جهانی گذاشته، عمدتا آمریکایی و نشان دادن یک ادامه از رسانه های ایالات متحده است. اقدام در جهت منافع نخبگان جهان جهانی، آنها پایه سیستم های خود را بر روی شبکه اطلاع رسانی ایالات متحده است. در جامعه آمریکا خود توده های جمعیت بسیار نادان هستند و فقدان فرهنگ، همراه با بی ریایی و اعتماد مفاهیم کاملا نادرست و ساخته شده است، که توسط صنعت سرگرمی، رسانه ها و وسایل دیگر توزیع است. این کلیشه جهل، نمایش کارتونی از جهان، جامعه، تاریخ، و غیره، در ترکیب با مهارت ها و شایستگی های خاص تکنولوژیک، ایالات متحده گسترش به جوامع است که در منطقه نفوذ خود را دریافت کنید. سیستم یعنی آمریکا از دانش، به طور انحصاری در منافع عملی و مادی، بر اساس بهره برداری از روشنفکران، تقریبا به طور کامل از مهاجران از کشورهای دیگر تشکیل شده متمرکز، نشان دهنده اوج اعوجاج حوزه از دانش به خاطر تبلیغات، مالی و فایده مزایای.
گرم. آمریکایی ها یک ایده خاص پیشرفت، رشد نامحدود از نظام اقتصادی خود را بر این باورند، در مورد آینده، که از نقطه نظر خود را از "آمریکایی" باید با اعتماد به نفس هستند. بسیاری از آنها صادقانه بر این باورند گسترش "شیوه زندگی آمریکایی" برای همه بشریت به صورت بخشش واقعی هستند، و بهت زده وقتی چهره با رد و کاملا متفاوت است، واکنش منفی (به ویژه هنگامی که از گسترش این شیوه زندگی است که توسط یک همراه حمله نظامی و نابودی جمعی از مردم محلی، ریشه کنی خشونت آمیز از آداب و رسوم سنتی و مذهبی و دیگر دلخوشیها اشغال مستقیم). این یکی، که آمریکایی ها به "پیشرفت"، "دموکراتیزاسیون"، "توسعه" و "تمدن" است که در واقع تخریب، استعمار، فساد، انحطاط و عجیب و غریب به صورت متناقض دیکتاتوری لیبرال است.
بدون اغراق بگویم که ایالات متحده به عنوان یک دژ لیبرالیسم ستیزه جویان است، تجسم همه شر است که بشریت امروز طاعون، یک مکانیزم قدرتمند است که به طور پیوسته منجر بشریت به فاجعه نهایی قابل مشاهده است. این امپراطوری از شر مطلق است. و گروگانها و قربانیان این دوره فاجعه بار از این امپراطوری نه تنها تمام کشورهای دیگر هستند، اما آمریکایی های معمولی، از بقیه متفاوت نیست فتح، fleeced، محروم و مورد آزار و اذیت به سازمان ملل کشتار.
3. این مهم است که نماد ملی ایالات متحده است که مجموعه ای از جزئیات شوم. مجسمه آزادی بازتولید، الهه یونانی از جهنم - هکیت، و مشعل او، مردم صدای هیس حرکت کردن نور در شب، اشاره دارد که این کشور یک کشور شب. علامت دلار کپی ستون هرکول، که با توجه به یونانیان باستان در منطقه قابل سکونت از دریای مدیترانه به پایان رسید، فراتر از آن است که دروغ جهان جهنم اقیانوسی - منطقه تیتان، شیاطین، و غرق شد چرا که سیستم عامل از غرور خود، مادی و خود را فساد، آتلانتیس، اما به جای کتیبه "به علاوه NEC فوق العاده" ("چیز دیگری فراتر از")، که در ظل ساخته شده است، اتصال به ستون، آمریکایی ها قرار داده است کتیبه به اضافه فوق العاده "بیشتر فراتر از آن)، ترک خوردگی، به این ترتیب، بان کی مون نمادین و اخلاقی توجیه ساخت تمدن جهنمی آن است. هرم ماسونی در آغوش ایالات متحده بالا، این بدان معناست که یک جامعه بدون سلسله مراتب عمودی، از منبع آسمانی خود بریده است. کمتر شوم نمادهای دیگر است. این جزئیات هستند و می توان آنها را درمان متفاوت است، اما دانستن اینکه چه نقش بزرگی در فرهنگ انسانی آنها بازی می کند، در عین حال ما باید شخصیت های قابل توجهی از جمله غفلت نیست.
4. ایالات متحده رهبری جوامع دیگر را به خراب کردن. و خود را نابود کند. در همان زمان مقیاس فرآیندهای فاجعه بار است، که این امر می تواند ساده و بی تکلف به انتظار که کسی در این وضعیت قادر خواهد بود به لول خوردن به تنهایی از قدرت مخرب بت حادثه. سوال این است که به سادگی به "فشار یک حادثه"، اما آن را با ارنج زدن به چنین جایی، که بی خطر است برای ما. که آن را با ما سرکوب نیست. برج بابل آمریکا مقصد به سقوط است، اما این احتمال وجود دارد که در زیر آوار آن همه کشورهای دیگر خواهد بود به خاک سپرده شد. ایالات متحده آمریکا به یک پدیده جهانی تبدیل شده اند چندی پیش، یک کشور جداگانه نیست.
بنابراین، مبارزه با ایالات متحده نمی تواند از یک شخصیت از آن جنگ های تاریخی، که توسط یک کشور در مقابل آنهایی که دیگر (یا ائتلاف ایالات) برپا شد. آمریکا یک پدیده سیاره، جهانی، و در نتیجه موثر مبارزه با آن ممکن است تنها در صورتی برگزار خواهد شد به طور همزمان در سراسر جهان را، از جمله قلمرو ایالات متحده خود را، که در آن، در جاهای دیگر، در حال حاضر دگراندیشان نیروهای انقلابی، که مطلقا با آن مخالف است البته ایالات متحده، جهان سرمایه داری و غرب جهانی شده است.
این نیروهای انقلابی در داخل ایالات متحده آمریکا ممکن است متنوع ترین گروه - اعم از راست و چپ، مردم از جهت های مختلف مذهبی، قومی و مذهبی است. و آنها باید به عنوان یک بخش با ارزش از جبهه انقلابی سیاره در نظر گرفته شده است. به حدی همه امروز در امپراتوری آمریکایی - یا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم است، و هنوز هم ناشناخته است، آن است که آیا ساده تر و امن تر برای مبارزه علیه آن در حاشیه، در کشور هنوز تحت کنترل ایالات متحده مستقیم به طور رسمی قرار داده نمی شود. سوئیت از الیگارشی جهانی، است که تقریبا همیشه در عوامل عین حال از نفوذ آمریکا، پنهان و یا مستقیم لیبرال، هشدار به تظاهرات غیر از دنبالهروی در تمام مناطق جهان است. و با گسترش سلاح های هسته ای به معنای ردیابی و ظرفیت ذخیره سازی، پردازش اطلاعات و در مجموع سایه انتقال پس از هر عنصر مشکوک در هر نقطه در جهان است در حال حاضر یک مشکل به آسانی قابل حل است، و فردا خواهد بود یک اتفاق معمول است. این مهم است که درک کنند که ما در امریکا جهانی زندگی می کنند، و در این رابطه، کسانی که به مخالفت با ایالات متحده و هژمونی آمریکا را نیز به عنوان الیگارشی جهانی از خارج، آیا تفاوت زیادی از کسانی که در برابر دشمن هستند از درون. همه ما به شدت در وضعیت مشابه است.
5. همانندی ایالات متحده و هسته شر در جهان است، قطب فرآیندهای فاجعه بار است که به ناچار منجر بشریت و نظام جهانی به مرگ، بنیاد به همه نیروهای مخالف به وضع موجود برای پیوستن به به تنها سیاره ای جهانی است ضد مقابل آمریکا است. یک جنبش تمام انسان ها باید ایجاد شود، شبکه، ساختار، که می تواند همه کسانی که می خواهد در پایان از ایالات متحده است و آماده را به پایان دادن به آن متحد است. این است که در مورد این کشور است، اما در مورد این اصل نیست. در مورد دولت، اما هسته ساختاری از شبکه ای جهانی از انقیاد، تسلیم، فریب و انگلی. در مورد توده ها، اما در مورد نخبگان جهانی الیگارشیک، که آنها را کنترل نمی. در حال حاضر ایالات متحده آمریکا است مسئول همه چیز است. و به این ترتیب باید به عنوان پدیده ای تاریخی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و استراتژیک نابود شده است. اما چگونه می توان با وجود این واقعیت است که در زمینه نظامی، زمینه های مالی، فن آوری، اقتصاد، در گسترش فرهنگ تهاجمی ایالات متحده در حال حاضر رهبر بلامنازع، و کشورهای دیگر، حتی انتقاد از ایالات متحده، نه تنها برای به دست آورد از دست دادن آنها را در تمام جهات، اما اگر حتی از لحاظ نظری قابل تصور رویارویی مستقیم با هیولا دردناک سیاره، که هنوز هم حفظ قدرت مخرب آن می ترسند؟ تصادف مستقیم به وضوح حل این مشکل است. جنگ با ایالات متحده باید در سطوح مختلف، انجام شده با توجه به قوانین جدید و با استفاده از استراتژی های جدید، فن آوری ها و روش ها است.
 
قسمت 5. تمرین جنگ
 
 
1. الیگارشی جهانی از درگیری های مناسب استفاده می کند، تقسیم و تحریک دشمنان خود را در برابر یکدیگر است. او در جنگ های تهاجمی است، آنها را تحریک خواهد شد و در این راه در آینده عمل می کنند. سوال این است که: برای مبارزه یا عدم مبارزه با، ما مجبور خواهد شد تا مبارزه در هر صورت، امروزه مهم تر این است که چگونه می توان به مبارزه می کنند و با آنها؟ جنگ دست ندادنی بخشی از تاریخ بشر است. تلاش برای فرار در عمل منجر به جنگ های جدید، هر بار خشن تر از قبلی است. بنابراین، رئالیسم به ما وادار به درمان از جنگ به طور مساوی و بی طرفانه است. بشریت "جنگ ساخته شده است، آن را می سازد و آن را تا پایان آن را. بیشتر از پیشگویی های مذهبی در مورد آینده آن را در قوانین و مقررات "نبرد نهایی" است. پس از ان، جنگ باید به عنوان یک محیط فرهنگی و اجتماعی وجود انسان قابل درک باشد. این اجتناب ناپذیر است و این باید در نظر گرفته شود برای اعطا. جنگ بشریت، اما هر زمان که ما باید برای یادگیری را به درستی تجزیه و تحلیل نیروهای درگیر در جنگ پاره کند. این تجزیه و تحلیل کیفی در شرایط فعلی تغییر می کند. در اوایل جنگ بین گروههای قومی، و یا میان ادیان جنگیده بودند، یا بین امپراتوری ها، و یا بین دولتهای ملی در قرن XX بین جناح های ایدئولوژیک است. امروز دوران جنگ آمد، که در آن شخصیت است که همیشه الیگارشی جهانی، انجام برنامه های خود را، و یا با استفاده مستقیم از نیروهای آمریکایی و نیروهای ناتو، و یا سازماندهی درگیری های محلی در چنین راهی، که سناریو آن است که مطابق با منافع از این نخبگان به طور غیر مستقیم. در برخی موارد، درگیری ها، جنگ ها و ناآرامی ها با مشارکت بسیاری از گروه ها را برانگیخته است، هیچ کدام نشان دهنده منافع الیگارشی جهانی به طور مستقیم و پس از آن ما در حال برخورد با یک وضعیت هرج و مرج کنترل، دستکاری که با آن به توسط استراتژیستهای آمریکا پس از پردازش 80S. در موارد دیگر، الیگارشی جهانی می ایستد به طور همزمان برای دو طرف متخاصم، از دستکاری آنها را در استفاده خود را. تجزیه و تحلیل صحیح از جنگ های مدرن به این ترتیب است که برای تعریف الگوریتم رفتار و انگشت کردن اهداف تاکتیکی و استراتژیک از الیگارشی جهانی و دولت آمریکا در هر مورد خاص کاهش می یابد. این نوع تجزیه و تحلیل نیاز به یک روش جدید، بر اساس یک آگاهی انقلابی و جهانی است. شرکت از جنگ و یا تماشای جنگ، ما باید همیشه سعی کنید ساختار پنهان و ماهیت واقعی خود را به درک، مربوط به ذاتی در برنامه مناقشه دولت و نخبگان سیاره. یعنی این مثال provocateur از عملا همه جنگ امروز، با کمک که الیگارشی جهانی را حفظ و تقویت سلطه خود را، در تلاش برای به تاخیر انداختن پایان آن
2. ضد آمریکایی جلوی در شرایط جدیدترین در جنگ ابتدا باید مرکز تجزیه و تحلیل صحیح از نیروهای مخالف تبدیل و از منافع الیگارشی جهانی است، پشت سر آنها پنهان، و در مرحله دوم، باید مهارت جهت گیری مجدد از عملیات نظامی علیه مقصر واقعی از هر گونه مدرن استاد تعارض - در برابر الیگارشی جهانی خود، محیط زیست لیبرال، ایالات متحده نفوذ شبکه عوامل و همدستان دیگر. امروز نه بیشتر متجاوزان و قربانیان، منافع ملی و یا رقابت در نیروی انباشته شده که توضیح داده شده جنگهای گذشته وجود دارد. جنگ در قرن XXI از شخصیت قسمت از جهان تنها جنگ داخلی، شورش و متقارن عملیات کیفری توسط دولت جهان هستند. ایالات متحده، جهانی شدن و ساختار آنها - جبهه ضد آمریکایی وجود آن باید به عنوان یک مکانیسم جهت گیری مجدد از هر گونه درگیری نظامی چشمک زن در هدف واقعی و مجرمان واقعی خود را خدمت می کنند.
3. شرایط جدید نیاز ما را در بهبود مهارت های مبارزه کلاسیک، و همچنین به عنوان سرزمین تسلط جدیدی از جنگ - از جمله شبکه، سایبری، مناطق مجازی. مسترینگ این مناطق از مهم ترین جبهه ضد آمریکایی است، چرا که شبکه مجازی اجازه می دهد تا به طور موثر استفاده از اشکال نامتقارن عملیات نظامی است.
اگر قدرت نظامی به این معنا از اشکال سنتی از سلاح باعث می شود منابع سلسله مراتب جهانی و ایالات متحده و ناتو ابزار غیرقابل مقایسه و چند بار برتر از تمام قدرت از دشمنان بالقوه، و به سختی در این منطقه از رویارویی فرونتال وجود دارد شانس خود را برای برنده، پس از آن در منطقه جنگ شبکه و استراتژی های اینترنتی سایر عوامل تعیین کننده است. حداقل نه نقش خلاقیت، راه های غیر متعارف از تفکر، نوآوری و توانایی برای عمل در خارج از جعبه ایفا کرده است. در فضای مجازی، در نیروهای مرحله خاصی از الیگارشی جهانی و انقلابی ضد نخبگان را می توان معادل حداقل به طور موقت: در قاب یک بار دیگر باز منطقه، منطقه و یا فن آوری، به ویژه در ابتدا، خلاقیت loners مقایسه با سازه های عمده بودجه است فراملی شرکت. یک وب سایت شخصی یا وبلاگ شیک از یک انزواطلب استعداد Suchwise ممکن است جذب عمومی و تأثیر قابل مقایسه با منبع رسمی دولت اطلاعات از یک کشور یا یک مقیاس بزرگ بودجه globalists منابع رسانه. پس از تسلط استراتژی شبکه، آن را تبدیل به راه انداختن استرلینگ و جنگ سایبری پویا با الیگارشی جهانی - از جمله ویروسشناسی، چرخش انقلابی، شعله ور، جاری شدن سیل، هرزه نگاره، وارد و استفاده از رباتها، virtuals و دست نشانده استراتژی سوکت. ضد امریکایی مقابل ضد نخبگان جهانی در این زمینه، نیاز به مربیان نظامی و جانبازان از درگیری های داغ از طراحی کلاسیک، نیروهای هکرها، برنامه نویسان، مدیران سیستم و یا چهره های منفرد از مقاومت در برابر شبکه جهانی می باشد. تمام واقعیت این است که در حال حاضر یک میدان جنگ است - هر دو در آنلاین نیست. واقع شده است، و مربوط به مناطق مجازیت. ما باید آماده منجر به یک جنگ تمام عیار جهانی، گسترش منطقه عملیات جنگی را در تمام سطوح - از رفتار مشترک، سبک زندگی، مد، کار و فراغت و تفریح ​​به ایدئولوژی، جریان اطلاعات، تکنولوژی، شبکه و دنیای مجازی است. ما باید به دنبال خسارت حداکثر در یک الیگارشی جهانی و منافع ایالات متحده و ناتو در تمام سطوح در دسترس تحمیل - شخصی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اطلاعاتی، شبکه، فضای مجازی، و غیره دشمن باید مورد حمله قرار هر دو frontally و stealthily شده است. در هر نقطه ای که در آن مقاومت در برابر شعله های آتش به جهانی شدن، گسترش و سلطه آمریکا از الیگارشی جهانی، باید تلاش های جهانی سیاره جلو ضد آمریکایی، پشتیبانی دادن به شورشیان، نگهداری اطلاعات، کمک نظامی، انجام همه نوع از عملیات با هدف تحمیل حداکثر تمرکز آسیب در الیگارشی جهانی - اخلاقی، فیزیکی، اطلاعاتی، تصویر، ایدئولوژیک، مواد، اقتصادی، و غیره
4. جهانی انقلابی ضد نخبگان باید به هر وسیله عمل می کنند، با توجه به این وضعیت است. تحت شرایط نظامی با معنی، نظامی تحت آنهایی که صلح آمیز - که به نوبه خود آن را. این باید روشن باشد: ما در برخورد با یک سیستم از ترور نامشروع لیبرال، نظام سیاسی ایجاد شده توسط حکومت آدمخوار دیوانگان بین المللی، که غیرقانونی کشف و ضبط جهان اهرمهای کنترل، هدایت بشریت به مرگ است. اگر بپذیریم که قوانین خود را، ما با برده داری، تحقیر، تخریب، انحلال و مرگ آینده تضمین شده است. وضعیت فعلی، تنها برخی از شرایط به طور موقت، بر دوش جزئیات ناخوشایند و هزینه های مضطرب است، آن است که یک تشخیص کشنده: ادامه روند فعلی سازگار است با زندگی نیست. در چنین شرایطی، برای ما دیگر وجود دارد هر دو قانون، موانع، نگرش اخلاقی و قواعد رفتاری است. در مورد این موضوع ما باید فقط پس از تخریب محفل زشت و ناپسند جهانی الیگارشی و مزدوران بین المللی خود صحبت می کنند. بنابراین، در مبارزه علیه نظام هیچ وجه به پایان برسد. ما به وضوح باید گفت که قدرت الیگارشی جهانی را نمی توان به عنوان یک قانون درک، و تنظیمات و مقامات آن قدرت است که با آن همکاری همکاران نامشروع هستند. تنها قانون مبارزه انقلابی جهانی برای تغییر رادیکال در این دوره از تاریخ بشر است. فقط این جنگ مشروع، عادلانه و اخلاقی است. فقط قوانین خود و اهداف خود را موجه و قابل احترام است. هر کس که در این جنگ درگیر در سمت انقلاب، با این واقعیت ساده در حال حاضر کمک می کند تا الیگارشی جهانی برای حفظ و تقویت قدرت خود است. قانون از جامعه مدرن جهانی است، بی قانونی، همه نسبت های معکوس. و در مقابل، حق فقط در حال حاضر شورش، مقاومت، مبارزه علیه وضع موجود، تلاش به ترتیب استبداد خود را در شرایط واقعی است. در حالی که قدرت در دست اولیگارشی جهانی، ما مجبور به پیروی از هیچ قانونی به جز قوانین جنگ و انقلاب. با این حال، الیگارشی جهانی به خودی خود حکومت، بر روی پایگاه جدید، تحریک درگیری و تلاش می کند تا آنها را دستکاری. در چنین شرایطی، ما در حال برخورد با دزدان و دیوانگان غیرقانونی، کشتار آنها وظیفه هر فرد عادی داشتید، و آگاه از کرامت گونه خود را. جنگ میهن ما، عنصر طبیعی، محیط زیست بومی است که در آن ما باید یاد بگیریم به وجود موثر و پیروزمندانه است.
 
 
بخش 6. ساختار
جهانی انقلاب اسلامی
اتحاد
 
 
1. موضوع از انقلاب دنیای جدید باید ضد نخبگان در سراسر جهان است. این نخبگان ضد در نظر گرفته شده است برای تشکیل ائتلاف جهانی انقلاب (GRA) به عنوان تبلور تلاش های سیاره مخل فعالیت های خرابکارانه انقلابی و با هدف تخریب سیستم فعلی جهان در سطح جهانی و سرنگونی از قدرت الیگارشی جهانی و همراهان آن است. این اتحاد جهانی انقلابی باید نوع جدیدی از سازمان، مناسب برای شرایط قرن XXI. و نه حزب، نه حرکت، نه سفارش، نه تسلیم، نه فرقه، و نه جامعه مذهبی و یا گروه های قومی و یا کاست - عنوان جمعی از اشکال دوره قبل از آن - می تواند به عنوان یک مدل برای ساختار آن است. اتحاد جهانی انقلابی باید ساختار شبکه، بدون یک مرکز کنترل، و یا مجموعه ای از اعضای ثابت دائمی، نه فرمان، و یا استقرار دائم و یا یک الگوریتم به خوبی تعریف شده است. اتحاد جهانی انقلابی باید خود به خود، ارگانیک در منطق از فرآیندهای جهانی محاط در پیش بودن هرگز برنامه ریزی شده و به یک زمان و مکان خاص نیست گره خورده است. فقط حضور تلفن همراه را فراهم خواهد کرد ائتلاف اثربخشی و ایمنی در برابر سیاره ای سیستم جهانی سرکوبگر و پلیس خود را. فعالیت های اتحاد باید شود در درک از مجموعه ای از اصول مشترک، اهداف مبارزه، هویت دشمن، شناخت وضع موجود به عنوان تخریب فاجعه آمیز، غیر قابل تحمل و نیاز به کل، و همچنین درک علل این وضعیت، مراحل بر اساس توسعه و فرایندهای ابزاری از آن، که آن را ممکن و واقعی است. هر کسی که آن را می فهمد عضو ائتلاف انقلاب جهانی، هر کسی که وضعیت فعلی را قبول نمی کند و کسی که آماده است تا مطابق با این درک عمل می کنند. به همین دلیل است که اتحاد جهانی انقلابی باید polycentric. این باید یک واحد ارضی، ملی، مذهبی یا مرکز دیگری را ندارد. این ائتلاف در همه جا باید عمل می کنند، بدون در نظر گرفتن مرزها، نژادها و مذاهب، بر اساس اعتقاد راسخ درونی و ویندوز خود به خود باز از فرصت ها. مدل غالب از عملیات آن - دقیقا فقدان استراتژی کلی محور استراتژی انقلابی، و عدم حضور ثابت در فضا متحد مرکز عصبی سلسله مراتبی است. اتحاد جهانی انقلابی در همه جا باید باشد و هیچ جا، باید انجام اقدامات شورشی خود را همیشه و هرگز در یک زمان ثابت است. اتحاد جهانی انقلابی باید پس از آن وجود دارد و به نظر می رسد، زمان و جایی که الیگارشی جهانی حداقل انتظار آن را دارد. در این اتحاد جهانی انقلابی باید شبیه به عملکرد آوانگارد، به تمرین ذن بودایی یا بازی هیجان انگیز، بازی در زمینه پایان دادن به بشریت است. قواعد این بازی را می توان به راحتی در پیشرفت توسعه آن تغییر، بازیکن می تواند چهره، هویت خود را، تاریخ شخصی و دیگر ویژگی های فردی (از جمله اقامت و مستندات) را تغییر دهید. ائتلاف انقلاب جهانی باید یک نارسایی سیستم، یک اتصال کوتاه در عملکرد از سلسله مراتب جهانی و مجموعه خود را تا سیستم را تحریک کند. این است که قادر به انجام آن به خوبی برنامه ریزی شده، تهیه شده و در مدل الیگارشی جهانی بلافاصله آن را کشف خواهد کرد و اقدامات پیشگیرانه. به همین دلیل ما باید با تمرکز کامل بر روی غیر قابل پیش بینی عمل می کنند - ترکیب شخصی از عملیات قهرمانانه با اقدامات جمعی در همه بخش های از واقعیت است.
2. اتحاد جهانی انقلابی را باید عمدا نامتقارن - می توان آن را به طور بالقوه در بخش ایالات متحده، نیروهای اجتماعی، احزاب سیاسی، جنبش ها، گروه ها، به افراد تنها است. که واقعا مخالف یا متوسط، frontally یا حاشیه به قدرت الیگارشی جهانی باید به عنوان یک قلمرو اتحاد انقلابی جهانی در نظر گرفته شده است. این منطقه می تواند مشروط یا بتن، ملی یا سایبرنتیک، طبیعی و یا شبکه.
است. اگر هر کشوری در جهان - بزرگ یا کوچک - اعمال در برابر سلطه جهانی آمریکا، ناتو، غرب جهانی و جهان لیبرال سیستم مالی، پس از آن این حالت باید به عنوان بخشی از اتحاد جهانی انقلابی در نظر گرفته و کمک کرد و در هر راه، صرف نظر از این که آیا ما به سهم ارزش از این دولت، چه حاکمان خود را جذاب و دافعه است، که آیا سیستم فعلی خود را تنها و یا فاسد. هیچ چیز نباید ما را از حمایت از دولت از جمله، به عنوان جاهای متعدد در تعادل کنونی جهان نقد قدرت، سیاهی و دادن چهره ای اهریمنی از چنین حکومتی می تواند چیزی جز یک تبلیغ سیاه و سفید از نخبگان جهانی، بی اعتباری مخالفان خود را. اتحاد جهانی انقلابی مطلقا ممنوع حامیان و شرکت کنندگان در آن هر گونه انتقاد از رژیم های ضد آمریکایی و حتی این کشورها، که سیاست حداقل برخی از راه های قابل توجهی از استراتژی از نخبگان جهانی متفاوت است. کسانی که به فوت و فن از سیستم جهان از دروغ مجموع تسلیم خواهد شد و بر این باورند به القائات adressed علیه رژیم های ضد آمریکایی، سزاوار سرزنش کردن است. ما نمی توانیم به حذف، این است که در مورد تحریک به دنبال تقسیم صفوف ضد نخبگان است. با رعایت این قانون و یا نقض آن می تواند علت احتمالی برای تعیین کفایت و یا عدم کفایت کسانی که ادعا می کنند برای شرکت در اتحاد انقلاب جهانی است.
ب. اصل همین امر در مورد برآورد جنبش ها، احزاب، مذهبی، ملی و سازمان های سیاسی. مهم نیست که آنچه را که آنها خواستار آن هستند، اهداف خود را خوب یا بد، آیا ما را دوست دارید یا دوست نداشتن رهبران خود هستند، ارزش خود را روشن و یا نه، نگرش ها، انگیزه ها و اهداف خود را. مهم چیز دیگری است: آیا آنها با ایالات متحده و الیگارشی جهانی مبارزه با آن، اعم از سیستم های موجود آنها را از بین ببرد، و یا در مقابل، آن را حفظ، آن را در خدمت و کمک به عملکرد آن. در صورت اول، آنها به طور خودکار به عنوان عناصر اتحاد انقلابی جهانی در نظر گرفته، اگر به شکل دوم - آنها را به اردوگاه شر در جهان است و ماهواره ها از الیگارشی جهانی قرار می گیرند، و در آن صورت آنها باید بی رحم و نه مدارا انتظار نیست. به خصوص معیار جهت گیری در اختلاف باید متمایز در اینجا: آن دسته از جنبش ها، احزاب سیاسی، گروه های مذهبی و انجمن های دیگر، که قرار دادن تقابل و رقابت با دیگر جنبشهای همان سطح بالا ضروری است از مخالفت با الیگارشی جهانی، همدستان غیر مستقیم از این الیگارشی خود و ابزار ناخودآگاه خود است. الیگارشی جهانی بدتر تحریک یک گروه در برابر دیگر برای منحرف کردن اذهان از هر دو مبارزه خود را در برابر خود است. که این چرا فقط کسانی که در گروه (آنهایی که، بزرگ به عنوان حاملان دین جهان خاص، و آنهایی که کوچک، به عنوان انجمن های جداگانه شهروندان بر روی پلت فرم مشترک) باید شود به اتحاد جهانی انقلاب رتبه بندی، که هستند به وضوح آگاه از این واقعیت است که در هر محلی و درگیری های منطقه ای دشمن اصلی است که عمدتا اغلب پنهان است، آن را به عنوان الیگارشی جهانی است، و که در آن به شکست، در صورت لزوم، آنها حتی باید متحد با بدترین دشمنان (در سطح محلی)، اگر آنها نیز گرا در مقابل این الیگارشی.
کسانی که این اصل را به چالش می کشند، به دست اولیگارشی جهانی بازی می کنند و می توان در آن با همه علل اتهام مقصر شناخته شده است. در این عرصه نیز می تواند نمی شود اعتماد جهان از رسانه های جمعی، بی اعتبار برخی از سازمان های سیاسی، ملی، ایدئولوژیک یا مذهبی، که با الیگارشی جهانی ادعا: حاصل کنید که تمام اطلاعات مربوط به آنها را scienter نادرست، و اعتماد به آن را باید در نظر گرفته شود یک اشتباه، اگر نه یک جرم است. کسانی که توسط رسانه های جهانی جلوه داده شده است، تقریبا به طور قطع شایسته ترین گروه ها و جنبش های سیاسی، مذهبی، ایدئولوژیک و اجتماعی که سزاوار حمایت از ائتلاف انقلاب جهانی است.
ج. باید به افراد جداگانه ای استفاده شود، نگه داشتن یک موقعیت رد الیگارشی جهانی یا منتقدان آن است. این در حال حاضر اعضای از اتحاد جهانی انقلاب خود به خود، که آیا آنها آن را درک یا نه، آن را اعلام، و یا پنهان کردن، وقف کردن آن و یا انکار. نیاز به یک موضع روشن از چنین افرادی لازم است: به دلایل فنی، در شرایط خاصی آن را برای آنها زیان اور باشد (بنابراین برای همه ما). تنها برای ارزیابی آسیب هایی که آنها در عمل به یک الیگارشی جهانی باعث ادامه دهید و از آن لازم است. برنامه مثبت برای آنها که در حال مبارزه است، کاملا بی ربط است. ممکن است نزدیک به ما، و ممکن است کاملا بیگانه باشد. لازم است برای بررسی این افراد توسط اثر وسعت و مقاومت آنها، خرابکارانه خود را، تخریب وضع موجود در حال حاضر است. اگر این سطح بزرگ است، سزاوار آنها است حمایت کامل و بدون شک است. و بار دیگر در این مورد آن را به اشتباه، و حتی یک جرم به حساب آورد بدنام کردن اطلاعات، که توسط رسانه های جهانی و ماهواره ملی خود را در برابر آنها تولید. اگر الیگارشی جهانی یک فرد خاص در لیست سیاه قرار می دهد، ائتلاف انقلاب جهانی به سادگی باید او را پشتیبانی می کند. بیشتر اغلب همه چیز متهم به این شخص می تواند دروغ عمدی از شروع به پایان است. اما این مهم نیست - آیا همه innuendos globalists حقیقت محض بود، آن را به هر چیزی را تغییر نمی دهد - که تحت حکومت نظامی زندگی می کنند و یک قهرمان می باشد که یکی، که قادر است به حداکثر خسارت به دشمن، اما کسی که دارای نمونه اصول اخلاقی یا کیفیت های دیگر، برای برآورد اجتماعی بشر در زمان صلح حیاتی است. یک انقلابی اخلاقی خود را دارد: آن است که اثر بخشی و موفقیت مبارزه خود را علیه استبداد جهانی است.
3. هر چه انگیزه است که قدرت خاصی به رد وضع موجود و برای به چالش کشیدن حکومت معدودی از ثروتمندان، جهانی شدن، لیبرالیسم و ​​ایالات متحده آمریکا، که باید باشد، در هر صورت، به اتحاد آورده است. بقیه را پس از پیروزی بر دشمن و سقوط بابل جدید تصمیم گرفته شده است. این اصل مهمی است که باید به عنوان پایه اتحاد جهانی انقلابی گرفته است.
الیگارشی جهانی پایگاه قدرت خود را بر این واقعیت است که پروژه های خود را جایگزین نیروهای انقلابی از یک منطقه به دیگری متفاوت است، از یک جامعه دیگر، از یک اعتراف، و یا حتی در خطوط اعترافی، به دیگری، از یک طرف به دیگری، و در نهایت، از یک بازیگر را به دیگری. این تناقضات از اهداف حداکثر اردوگاه مخالفان وضع موجود، همواره حالت آرامش و دلی آرام داشته باشید و در نتیجه ایجاد شرایط برای سلطه تنها از نخبگان جهانی است. این اصل دقیق ستون فقرات استراتژیک استبدادی و قدرت آن موفقیت است. بارها و بارها اشاره شد که حتی تلاش های ضعیف برای متحد کردن احزاب مختلف، جنبش ها، گروه های قومی، ایالات و یا حتی جداگانه افراد بر روی پلت فرم کلی ضد globalistic و ضد الیگارشیک باعث یک واکنش هیستریک الیگارشی جهانی و متحدان آنها، سرکوب unmotivated، اقدامات پیشگیرانه برای از بین بردن و جلوگیری از حتی یک مدت انشعاب از تلاش. ذکر این موضوع ایجاد اتحاد جهانی انقلابی، نادیده گرفتن تفاوت در اهداف بر اساس وحدت دشمن مشترک - الیگارشی جهانی، آمریکا و سرمایه داری غرب و مالی سیاره، ما به محل آسیب پذیر ترین سیستم های موجود ، شکستن باز کردن کد آن را تضعیف می کند اساس استراتژی امپریالیستی خود را در این بازی در تضادهای درونی نیروهای مختلف، شامل است. تاریخ قرن XX نشان می دهد که هر گونه ارتباط بر اساس اهداف مشترک، حتی عظیم ترین (به عنوان آن را در مورد نظام جهانی کمونیسم و ​​احزاب کمونیست عملا در تمام کشورهای جهان،) خود را محدود نوار آن و نمی تواند فراتر از یک حد خاص. و فروپاشی جهان سوسیالیسم مربوط به آن: داشتن متحده هر کس ممکن است در اطراف ضد سرمایه داری طرح با اهداف به طور واضح تعریف مثبت، نصب جزمی، داشتن تفسیرهای محدود دیگر، کمونیست ها خسته شده همه منابع انقلابی از مارکسیسم، اما جرم بحرانی را جمع آوری کند لازم برای یک پیروزی واقعی بیش از سرمایه داری است. خارج از جنبش مارکسیستی stratums آتشین محافظه کار، مذهبی، جنبش های ملی، که به همان اندازه سرسخت با توجه به سرمایه داری جهانی باقی مانده است، اما آرمانشهر خاص کمونیست به اشتراک بگذارید. با استفاده از این شکاف، غرب قادر به شکست بلوک شوروی بود. این سرنوشت را باید به حساب توسط انقلابیون از قرن XXI بسیار جدی گرفته شده است. اگر امروز ما همچنان اصرار بر توافق بر وحدت هدف است که ما به عنوان یک جایگزین برای الیگارشی جهانی کاتولیک (سرمایه داری) و سلطه بر جهان از ایالات متحده آمریکا پیشنهاد، ما محکوم به شکست اجتناب ناپذیر است و خودمان را در دست دشمن سلاح عبور پیروزی بر خود.
4. اتحاد جهانی انقلابی با روح آزادی و استقلال در وهله اول باید به تغذیه، و فقط در درجه دوم باید به دنبال منابع مادی برای تحقق عملیات خاص و پروژه ها. شروع با یک ماده یا منابع هرگز. باید از اراده شروع می شود. این حس از کرامت انسانی است. این مهم ترین قانون توسعه از ائتلاف انقلاب جهانی است. در مرکز آن روح باید باشد. موقعیت وجود دارد که در آن یکی نمی تواند کنار آمدن با شرایط خارجی، با نیروهای طبیعت، با قدرت سرنوشت. گاهی اوقات با یکی از موانعی که غیر ممکن است برای غلبه بر، که بالاتر از او هستند مواجه است.
اما جوهر انسانی در این واقعیت نهفته است که حتی واگذار زور یا فشار شرایط، از نظر اخلاقی می تواند قبول یا قبول چیزی است که اتفاق می افتد، می گویند یا "بله" یا "نه" را به شرایط است. و اگر او می گوید: "نه"، در نتیجه او احکام به شرایط حکم قاطع خود را، در نتیجه آماده سازی پلت فرم برای پیشنهادات بیشتر خود را (راه حل؟ حل و فصل) است. با جهان عینی موافق، روح انسان با اختلاف خود را در حال حاضر آن را تغییر و حتی اگر عواقب ناشی از حکم خود را در یک بار و نه در مورد او می آیند، آنها نامه ای مرده هرگز. این دقیقا همان روحیه است که اجرا می شود تاریخ، جامعه و زندگی انسانی است. هر ثروت مادی، هر پتانسیل بدون همدستی روح، و تصویب اخلاقی خواهد بود بی فایده و ناتوان است. و ما می دانیم که نمونه هایی که در آن فرهنگ ها و تمدن های کل انکار حق چیزهای مادی به ارزش های واقعی در نظر گرفته شود، و در مقابل، ارزش های واقعی در عالم روحانی و معنوی - در جهان تفکر، خدا، ایمان، زهد است. در مقابل، حضور انتخاب اخلاقی است که قادر به ایجاد یک فقدان کامل از منابع و وسایل به نقطه مقابل آن، امپراتوری بی پایان را با حداقل سرمایه شروع ساخت، پوشش یک منطقه وسیع از وجود مواد است. روح انسان می تواند هر چیزی را انجام دهد. که این چرا اتحاد جهانی انقلاب باید باشد آماده برای آغاز مبارزه خود را در برابر الیگارشی جهانی از هر نقطه - از فرد جداگانه، گروه کوچکی از مردم، از جنبش، حزب، و بنابراین به محدوده از جوامع مذهبی، جوامع کل، سازمان ملل و تمدن ها. شما می توانید با داشتن battl هیچ چیز در همه، بر اساس یک برآورد منفی از وضعیت فعلی و رادیکال نارضایتی، نارضایتی از چیزی است که اتفاق می افتد را وارد کنید. و شما می توانید بر روی ساختارهای موجود از هر مقیاس تکیه می کنند. منابع برای اجرای فعالیت های جهانی، انقلابی برای یک جنگ تمام سیاره باید از همه جا کشیده شده است، در مورد منبع و سرنوشت آن نگران کننده نیست. اینجا همه جا - بزرگ و کوچک، سلاح های سنتی و فن آوری های جدید، زیرساخت های ایالات و یا کل سیستم عامل های بین المللی، خلاقیت از افراد جداگانه، قهرمانانه پیوستن به مبارزه علیه وحش جهانی الیگارشیک. فقط روح و روان اجرا می شود تاریخ بشر است. در روح، در بیماری خود، در ضعف آن است، در کاهش، در تخدیر خود ما باید برای ریشه آسیب شناسی جریان نگاه کنید، و می توان آن را توسط روح تنها درمان است.
 
بخش 7. تصاویری از آینده:
دیالکتیک از هنجار های متعدد
 
 
1. در آینده خواهد بود در صورتی امکان پذیر است که ما برای نابود کردن جهان موجود و واقعیت را به هنجار است. هر بخش از جبهه ضد آمریکایی، هر عنصر از اتحاد جهانی انقلاب بینایی خود را از آینده، هنجار خاص خود را دارد. باید چنین فرض شود که این تصاویر و این هنجارها مختلف، متفاوت و حتی متقابل منحصر به فرد هستند. اما این شرایط مهم خواهد بود تنها اگر این هنجارها و تصاویری از آینده به عنوان چیزی جهانی و واجب است که به عنوان منحصر به فرد و بدون در نظر گرفتن همه مشترک دیگر به ضرورت انسان تمام متوجه شدم. در این مورد، به شکاف در ائتلاف جهانی انقلاب دیر یا زود اجتناب ناپذیر است، و در نتیجه فعالیت خود را در برخی از نقطه محکوم به شکست است. سوسیالیست، آنارشیست، مسلمان، ملحد، مسیحی، محافظه کار، آزادیخواه، بنیادگرا، فرقه ای، progressist، اکولوژیست و یا سنتی را به سختی با یکدیگر کنید، اگر آنها سعی می کنند به گسترش چشم انداز خود را از آینده بر روی همسایگان خود، و حتی بیشتر از آن ، به تمام بشریت است. و اولیگارشی جهانی بلافاصله استفاده از آن را، چکش گوه بین مخالفان در میان خود، همبستگی خود را تقسیم و می کشند و یا خفه هر کدام به صورت جداگانه. با تمام سادگی و بدوی از یک چنین استراتژی، بیش از هزار سال از آن همواره به طور مداوم می دهد نتیجه مثبت برای کسانی که از آن استفاده کنید. اتحاد جهانی انقلابی حق ندارد برای تسلیم به چنین نوبه خود از پیش برنامه ریزی شده و پیش بینی شده است. توانایی استخراج دانش از تاریخچه و ایجاد یک استراتژی مبتنی بر تفکر منطقی از ویژگی های اساسی شخص هوشمند است. بنابراین برای رسیدن به موفقیت از جنگ اتحاد جهانی انقلاب باید این تله قریب الوقوع، اجتناب کنند. با عکس های گوناگون و نامتجانس از آینده، ما باید یاد بگیریم تا آنها را در محلی خود را، نه از یک زمینه جهانی فرض کند. اسلام برای مسلمانان، مسیحیت، مسیحیان، سوسیالیسم سوسیالیست، برای بوم شناسی محیط زیست، بنیادگرایی بنیادگرایان، ملت را برای ملی گرایان، هرج و مرج برای آنارشیست ها و غیره - این چیزی است که باید راه را طراحی آینده است. این بدان معنی است که ما باید تعدد، کثرت از آینده، polyvariability خود را، و همچنین به عنوان همزیستی از طرح های مختلف از آینده در سرزمین های مختلف به هم پیوسته و یا noncontiguous تشخیص است. اتحاد جهانی علیه یک انقلابی مشترک از آینده، وی یک دسته گل از آینده، برای بشریت است که باید با انواع مختلفی از سایه ها و رنگ ها، مسیرها، و تغییرات، افق و اهداف مناطق برای پرتاب به جلو و یا بازگشت دوباره پر به ریشه است. اتحاد جهانی انقلابی مخالف یک مشترک به تمام آینده است، آن را برای یک دسته گل از آینده می ایستد، برای بشریت است که باید با انواع مختلفی از سایه ها و رنگ ها، راه ها و تغییرات، افق و waymarks، زمینه را برای به جلو پرتاب یا بازگشت به دوباره پر ریشه. اما برای برخی از این گزینه ها در آینده برگزار می شود، به کمک نیروهای دیگر، که مطمئن باشید برای دیدن آینده در راه های مختلف، مورد نیاز است. این کشف از استراتژی انقلابی قرن XXI است. هیچ کس می شود آینده خود را رد کرد، اگر که آینده خود را، جدا از هر گونه دیگر، هنجار خاص خود را دارد، افق خاص خود را داشته است. آینده تبدیل خواهد شد واقعی و تنها اگر تمام ملت ها و فرهنگ ها، تمدن ها و جنبش های سیاسی، تمام حکومت ها و افراد جداگانه مدیریت هژمونی آمریکا، الیگارشی جهانی و سیستم مالی به خفه کردن. و این را می توان تنها با ترکیب تلاش نارضایتی انجام شده است. هیچ کس نباید از اتحاد جهانی انقلابی حذف شده است. همه کسانی که در برابر وضع موجود هستند و که ریشه شر در لیبرالیسم، جهانی شدن و آمریکایی، آنها باید به عنوان شرکت کنندگان مختار جبهه مشترک ما درمان می شود.
2. آینده را باید بر اساس اصل همبستگی، در جوامع به عنوان واحد جامع آلی است. هر فرهنگ، پاسخ خود را به یک شکل خاص معنوی و مذهبی را به من بدهید. این فرم در هر زمان متفاوت است. اما همه آنها چیزی دارند که مشترک است. هیچ فرهنگ، مذاهب و کشورهای، ساخته شده است که یک ماده، پول، آرامش فیزیکی، اثر مکانیکی و لذت رویشی به بالاترین ارزش وجود دارد. ماده می تواند شکل خاص خود را بازیابی هرگز، آن است که بی شکل است.
اما دقیقا این تمدن کاملا مادی است که در مقیاس جهانی توسط الیگارشی جهان جهانی ساخته شده است، بهره برداری از های basest، مشوق های ملموس ترین و ابتدایی ترین انگیزه های انسان است. در پایین بسیار شرم آور روح semianimal خواب، نیمه دیوانه وار انرژی، رسیدگی به این موضوع، با وجود فیزیکی آلی ادغام. این انرژی های تنبل، مقاوم در برابر آتش، به نور، به غلظت و ارتفاع، ستون فقرات، که توسط نظام جهانی را مورد سوء استفاده قرار گیرد، که در آن کشت شده است که با gallivants که منو اغفال است. این پایین از روح، و یا صدای از ویرانه های فیزیکی هر فرهنگی شکل، هر ایده آل، هر اصولی، هر آنچه در آن است. این بدان معنی است، که این دوره از تاریخ توقف، بازگشت ابدی از چرخه مصرف شروع می شود، رقابت برای لذت های مادی، مصرف تصاویر succous و بی فکر است. به این ترتیب جوامع آینده خود را از دست بدهد. هر فرهنگ مخالف این basest اشتهای، انرژی آنتروپی معنوی و فروپاشی است. اما در راه خود و مجموعه waymark به هنجار خود، ایده خود را، روح خود را. و با وجود این واقعیت است که خطواره ها و تنظیمات این فرم ها و آرمان های متفاوت هستند، همه آنها در یک چیز مشترک دارند - در واقع در هر نقطه ما در حال صحبت کردن در مورد فرم، ماده نیست، در مورد ایده، و نه فیزیکی، در مورد هنجار و تلاش است، اما در مورد اتلاف، سرگرمی و هرزگی نیست. بنابراین، تصویر از آینده، که همه عناصر مبارزه جهانی با اتحاد انقلابی علیه الیگارشی جهانی، در تمام تنوع آن رایج است - در همه موارد، آن است که فرم، اما نه تغییر شکل، یک ایده است، اما مهم نیست، چیزی که برای ذهن نشاط روح انسان است، و نه از غرق آن را به ورطه فیزیکی entropic اینرسیایی خالی است. در قلب هر هنجار ایستاده مشترک خوب، حقیقت، زیبایی است. هر ملتی دارای آرمان های خاص خود را دارد، که معمولا بسیار متفاوت، به اشتراک گذاشتن این دیدگاه است که این دقیقا آرمان است، اما نه چیز دیگری. الیگارشی جهانی همه این آرمان ها را از بین میبرد، اجازه دادن به آنها برگزار می شود. در انجام این کار آن محروم تمام جوامع از آینده است.
3. باید در جنگ و سخت در آتش انقلاب به دست آورده است. مهم نیست که رخ می دهد به سادگی با خود دارد. به همین دلیل، انقلاب در برابر جهان جهانی آمریکا فقط یک جزئیات یا حادثه نیست، بلکه احساس آرامش از کار از تاریخ، که جنبش توسط نیروهای خاص مسدود شده است.
این نیروها را ترک خواهد کرد با خود، نه قدم به کنار، راه را برای انرژی وجود ندارد. ما در پایان مرده تمدنی و تاریخی هستند، و ساختار از این به بن بست رسیده است، که آن را به عنوان هر دو بعد عینی و ذهنی، این است که بن بست عمدا خودخواهانه تاریخی خاص و در عین حال ضد تاریخی نگهداری پدیده - الیگارشی جهانی است. برای باز کردن دروازه به آینده، آن است که لازم را برای منفجر کردن این سد، که در راه خود ایستاده است. نه جنگ - نه پیروزی. بدون پیروزی - هیچ آینده ای که تا به حال آمدن است. بر خلاف طبیعت، جایی که خورشید هر روز صبح خود را افزایش، شروع از سپیده دم تاریخ بشر به آن بستگی دارد، به طور مستقیم بر روی اثر بخشی و موفقیت مبارزه علیه نیروهای سیاه - الیگارشی جهان، ایالات متحده آمریکا و سرمایه داری جهانی است. تنها با داشتن کنده شده نخبگان موجود جهانی، این دوره از تاریخ رو به جلو می تواند حرکت کند، از جایی که گیر کردم. آینده فقط می تواند در جنگ ایجاد می شود و از آتش انقلاب جهانی به دنیا آمد. جنگ و انقلاب بیداری. روز - آنهایی که بیدار است. در همین حال، الیگارشی جهانی همه آن را می تواند برای بشریت به ادامه خواب، و تلاش می کند تا اطمینان حاصل شود که آن را هرگز بیدار. برای این منظور دقیق یک دنیای مصنوعی مجازی است که ایجاد شده است، که در آن شب برای همیشه لطفا برای طول می کشد و در روز ارائه شده در شبیه سازی نفیس الکترونیکی. این جهان باید آن را منفجر.
4. طراحی آینده باید فکر و ایجاد آشکارا. مردم و جوامع باید آن را انتخاب کنید اما آن را به عنوان چیزی تحمیل شده است. بنابراین اتحاد جهانی انقلاب باید به همه و به همه درخواست تجدید نظر، همه چیز در مورد اهداف خود و اهداف، افق دید خود و برنامه های خود را بگوید. اتحاد جهانی انقلابی باید هر چیزی را به هر کسی تحمیل نمی کند، و به دنبال به سبب. اتحاد جهانی انقلابی وعده هیچ چیز، وسوسه نکنی، نمی شود به جایی که به او روشن است، اما که باقی می ماند یک رمز و راز به هر کس دیگری. تاکتیک چنین نمی خواهد ما را به نتیجه مورد نظر می دهد. اتحاد جهانی انقلاب اصرار دارد در بیداری جهانی، در کل بسیج، پر سر و صدا و آگاهی عمومی از این فاجعه است که باز کردن و دستاوردهای حرکت است، و در ساختمان بنیاد در این غم انگیز دنیای جدید شفاف، باز به همه مردم است. ما باید به مردم حقیقت را: دولت از بشریت است، افتضاح، تشخیص خود ناامید کننده ترین است. بله، این بیماری، بیماری شدید، عمیق و بی امان است. اما ..... قابل درمان است. قابل درمان است اگر به عنوان یک بیماری در نظر گرفته شده و از جمله به رسمیت شناخته شده است اگر اراده وجود دارد برای تغییر این وضعیت و برای پیدا کردن افق بهبودی است. برای پیدا کردن بهداشت، لازم است برای بازیابی. برای بهبود یافتن، ما باید بدانند که ما به طور جدی بیمار است. و اولین گام برای بهبودی خواهد بود که بیماری ما را، و ناقل اصلی آن است. سوابق مورد در فرهنگ غرب از دوران مدرن و پیش درآمد تاریخی خود. حامل بیماری، انگلی در توسعه خود را به عنوان سلول های تومور در بافت های سالم، الیگارشی جهانی جهانی، دولت هیولا USA، ایدئولوژی لیبرالیسم، باطل در پی آن، شبکه در سراسر جهان از عوامل نفوذ است، خدمت به منافع امپراتوری شر در همه جوامع - از جمله کسانی بودند که قادر به حفظ حداقل ایمنی جزئی به ویروس بدخیم خورنده. پزشکان می دانند که بدون اراده بیمار برای بهبودی، آن را امکان پذیر نمی باشد برای رسیدن به، و هیچ حقه و روش های خارجی کمک خواهد کرد. بنابراین، متحدان اصلی ائتلاف جهانی انقلاب برای تبدیل شدن به خود مردم، جوامع، فرهنگ ها، تمام بشریت است که به سادگی موظف به بیدار کردن و تکان دادن خون مکیدن تفاله لیبرال آمریکایی الیگارشیک. تنظیم مجدد و شروع به زندگی می کنند یک زندگی کامل - با توجه به اراده خود و با تکیه بر ذهن خود. سپس ماموریت ائتلاف انقلاب جهانی خواهد شد انجام و وجود خواهد داشت و دیگر نیازی نیست در آن. به جای آن آینده خواهد آمد، که انسان را برای خود انتخاب کنید، که آزادانه دست خود را. آن را به خود، ایجاد تنها با خود، و برای خود.