Theory

كيفورك ألماسيان: ألكسندر دوغين والفلسفة الكامنة وراء استراتيجية بوتين

خلال السنتين الماضيتيْن، استحوذت روسيا والرئيس بوتين بالتحديد، حيزاً كبيراً في نشرات الأخبار الغربية وخاصةً بعد الاستفتاءات الشعبية في شرق اوكرانيا والتي نتج عنها استقلال جمهورتيْ دونيتسك ولوغانسك الشعبيتين، وعودة شبه جزيرة القرم إلى روسيا. مع تسارع الأحداث في اوكرانيا وسوريا وتصاعد حدة التوتر بين القوى الغربية وحلفائها والمعسكر المناهض له، سعت معظم وسائل الإعلام الغربية إلى اتباع سياسة إعلامية ممنهجة تهدف إلى شيطنة بوتين وتخويف الشعوب الغربية وخاصة في بلدان شرق أوروبا من “طموحات بوتين التوسعية”. لكن بالرغم من تصدر الرئيس بوتين عناوين نشرات الأخبار والصحف، إلا أن هناك رجلٌ اَخر، يُدعى ألكسندر دوغين، تقول مراكز الدراسات الغربية بأنه “العقل المدبر” لسياسات بوتين الجيوسياسية، وبالتحديد في منطقة أوراسيا.

 

متن كامل گفت‌گوي تفصيلي پايگاه خبري "دي. آز" با "الكساندر

دوگين"، مدير مركز تحقيقات دانشكده اجتماعي دانشگاه دولتي مسكو و سياست‌مدار مشهور روسي، در خصوص روابط ارمنستان و تركيه انجام داده كه در ادامه آمده است. دي.آز: "سرژ سركيسيان"، رئيس‌جمهور ارمنستان، روز پنجشنبه اعلام كرد، ارمنستان تصميم گرفته بدون خروج از روند عادي‌سازي روابط ارمنستان- تركيه، تنها روند تصويب اين پروتكل‌ها در پارلمان را متوقف كند. به نظر شما، اين چه معنايي دارد و چه چيزي موجب اتخاذ چنين تصميمي شده است؟ الكساندر دوگين: من يكي از آن كارشناساني بودم كه از ابتدا مي‌گفتند، پروتكل‌هاي ارمنستان- تركيه نتيجه‌اي نخواهند داشت. اين طرح بزرگ ژئوپلتيك آمريكايي‌ها در خصوص كشيدن ارمنستان تحت نفوذ خود است تا وي را براي اعمال فشار جدي بر تركيه با خود همراه كنند. و من گفتم كه اين روند با شكست مواجه مي‌شود و مرزها گشوده نخواهند شد. همينگونه هم شد. زماني كه من از تصميم سركيسيان مطلع شدم، بار ديگر به عقيده خود ايمان آوردم، عقيده‌اي كه اكنون بسياري از همكاران من نيز به آن اعتقاد دارند. در حقيقت من فكر مي‌كردم، طرف تركيه‌اي تصويب پروتكل‌ها را برهم مي‌زند و علي‌رغم فشار واشنگتن، پارلمان محلي تن به تصويب آن نمي‌دهد، زيرا اين كار برنامه تركيه درباره ساختار سياست‌هاي بين‌المللي را نقض مي‌كند. ولي طرف ارمنستاني تصويب پروتكل‌ها را برهم زد. در حقيقت براي تركيه تفاوتي ندارد كه اين پروتكل‌ها به تصويب نرسند. اكنون همه به جايگاه خود بازگشته‌اند. و من از اين مسئله بسيار خوشحال هستم، زيرا آمريكا بايد عملا به صورت كامل از اين منطقه خارج شود. آنها بايد از افغانستان و عراق خارج شوند و ناوگان ششم خود را از درياي ميدترانه خارج كنند. و اينگونه بايد باشد. دي.آز: آذربايجان بدون در نظر گرفتن مسئله ناگورنو- قره‌باغ مخالف تصويب اين پروتكل‌ها بود... الكساندر دوگين: بله، شما درست مي‌گوييد. در حقيقت اين مسئله پيش از هر چيز به خاطر ميهن‌پرستان روسي اتفاق افتاد كه از همان ابتدا دستهاي آمريكا را در همه جا مي‌ديدند و فهميدند كه همه اينها، عملياتي براي نفوذ بر ارمنستان و اعمال فشار بر تركيه و انزواي آذربايجان است. در نتيجه آنچه كه رخ داده (توقف تصويب پروتكل‌هاي عادي‌سازي روابط ارمنستان- تركيه) پيروزي روسيه و آذربايجان است. دليل ديگر مخالفت آذربايجان شرايط بسيار دشواري بود كه ترك‌ها پس از برقراري ارتباط با ارمنستان مجبور به پذيرش آن بودند و آن قانوني دانستن اشغال ناگورنو- قره‌باغ توسط ارمنستان بود. اما در نهايت همه چيز رفع شد. ارمنستان كه از سياست نفوذ آمريكا امتناع كرده و به سوي روسيه بازگشته است نيز پيروز اين بازي است. وي اظهار داشت: در نهايت تركيه پيروز اين تصميم (رئيس‌جمهور ارمنستان) است كه اكنون با آرامش كامل مي‌تواند همه چيز را به

الكساندر دوگين، انديشمند شهير روس:ائتلاف ايران-روسيه يك ايده استراتژيك و اوراسيايي است

  به نقل از پايگاه خبري- تحليلي "اوراسيا "، "الكساندر دوگين "، فيلسوف و كارشناس سياسي مشهور روسيه و رهبر جنبش اوراسيا، اظهار داشت، وي خواستار برقراري روابط حسنه با دولت ايران و همچنين روابط تنگاتنگ با سفارت ايران است.
خبرنگاري در مصاحبه با دوگين ضمن تاكيد بر اهميت دوستي با ايران براي ايده‌هاي اوراسيايي از وي پرسيد، شما قصد داريد چه كاري براي كاهش تشنج در اطراف ايران انجام دهيد؟ وي در پاسخ گفت: من خواستار روابط ح

پوچگرائی لیبرالی بمثابه آخرین مرحله جهانی سازی

امروز بسیاریها در مورد سقوط آشکار لیبرالیسم، شکست تمدن لیبرالی و درماندگی جهانی پروژه لیبرالی سخن می گویند. این مدعا، هم در ناتوانی آشکار آمریکا از تحمیل هژمونی خود به جهان، هم در روند خروج حوادث دنیای اسلام از زیر تأثیر آمریکا، هم در گسترش اجتناب ناپذیر موج جدید بحران مالی، هم در شروع روند فروپاشی اتحادیه اروپا و همچنین، در رکود شدید فعالیت مخالفان در روسیه تجلی می یابد.

لیبرالیسم به حالت احتضار افتاده و در مقابل چشمان ما جان می دهد. این دیگر آن ایدئولوژی نیست که تا همین اواخر، الهامبخش میلیونها انسان بود. امروزه «لیبرال» بودن- همانند ادعای از مد افتادن سریع مارکسیسم پس از انتشار سری کتابهای انتقادی سولژنیتسئن در محافل روشنفکری غرب، دور از نزاکت است. سرنوشت لیبرالیسم- البته، از منطق دیگر، از منطق جنایتکاریهای رژیمهای لیبرالی و هزینه های «ساختن دمکراسی» که هنوز دریک کتاب یا مجموعه کتابها مستند نشده، بسیار اندوهبار است. ما در اطراف خود، در هزاران گزارشات خبری، در سر تیتر خبرها، در گزارشات بازارهای سهام، در مجموعه گزارشات تلویزیونی از نقاط مختلف جهان، شاهد همه اینها هستیم. هیچ تردیدی نیست که این عذاب است…